کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

خانواده,سرگرمی,ازدواج

۱۰ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

درمان مشکلات زناشویی یک مشکل بزرگ برای بسیاری از زوجین می باشد.

در این مقاله به بررسی درمان مشکلات زناشویی پرداخته و راهکارهایی را ارائه می دهیم.

راهکارها به گونه ای است که در سیزده مرحله یا سیزده روز به بهبود روابط عاطفی و اخلاقی رو رفتاری زوجین می انجامد.

این موارد می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی روابط میان زوج ها داشته باشد و ان ها را برای داشتن یک زندگی بهتر اماده نماید.

موارد گفته شده هم در نحوه روابط جنسی میان زوج ها و هم در نحوه روابط عاطفی ان ها که روابطی دو سویه دارند تاثیر گذار می باشند.

روز اول: یادگیری گفتگو سالم

اگر شما نمی دانید که چگونه مکالمه سالم داشته باشید، این روزها از هر زمان مزاحم تر می شوند.

اگر می خواهید مسائل مختلف را با همسر خود حل کنید، باید بیشتر تعامل داشته باشید، اما اگر نمی دانید چگونه تعامل برقرار کنید، مشکلات زیادی وجود دارد و شما نمی توانید تعطیلات خود را پایان دهید.

برای داشتن رابطه سالم اولین شرط مذاکره است.

مکالمه راهی برای اتصال دنیای درونی است.

در واقع گفتگو سالم به این معنی است که شما می توانید پیام، احساسات و افکار خود را با طرف دیگر به اشتراک بگذارید و موقعیت را در مکان های مختلف مدیریت کنید.

شما باید بدانید که به این ترتیب که هر سازمان یا شرکت نیازمند اصول خاصی برای توسعه آن است، زندگی مشترک قوانین خاص خود را دارد و نمی تواند بدون هیچ قاعده کلی کار کند و رابطه را با محاکمه و خطا انجام دهد، بنابراین لازم است که این اصول را از طریق گفتگو دنبال کنید.

روز دوم: احساسات را بیان کنید

پژوهش های مختلف این یکی از اولویت های مهم همه مردم است، یک گفتگوی سالم و بیان احساسات با یک شریک زندگی است.

هنگامی که احساسات خود را بیان نمی کنید، ابتدا احساس تنهایی می کنید زیرا شما کلمات و احساسات نامطلوب را در قلب خود حفظ می کنید و سپس وقتی احساسات به طور طبیعی بیان نمی شوند، به تدریج غم انگیز می شوند و هنگامی که غم و اندوه بوجود می آیند، خشم ایجاد می شود و خشم می تواند بوجود آید و به رابطه آسیب می رساند.

به عنوان مثال، بسیاری از زوج ها نمی دانند که چگونه احساسات خود را بیان می کنند، مثلا هنگامی که در شوهران خود عصبانی شوند، به جای صحبت کردن با آنها و گفتن آنها عصبانی هستند، آنها هر چیزی را می گویند جز این مورد و خاطرات گذشته را یادآوری می کنند.

آنها می گویند که آنها را سرزنش و به ان ها توهین می کنند.

تا زمانی که نهایتا می گویند آنها عصبانی هستند!

روز سوم: سلامت روان را به همسر خود هدیه دهید

عدم توجه به زوج ها می تواند یک ننگ باشد، من توجه همسر را به عنوان “ویتامین های روانی” می گویم و می گویم که بدن ما روزانه به ویتامین ها نیاز دارد و همچنین باید ویتامین ها داشته باشد، در غیر این صورت روزهای سردتر می رسند و در نهایت رابطه به نابودی می رسد.

مهمترین ویتامین های روانشناختی توجه به یکدیگر هستند، دقیقا همان اهمیتی که در روزهای اول باید در طول زندگی خود داشته باشید، همیشه باید از تمامی جنبه های رابطه داشته باشید و نباید پس از ازدواج در مورد چیز دیگری فکر کنید ، زیرا شما با هم زندگی می کنید و انسان باید توجه کند.

جالب است بدانید که تحقیق انجام شده است که اگر یک کودک از لحظه تولد توجه دریافت نکرده و تنها به او آب و غذا دهند، او زنده نخواهد ماند.

وقتی مردم توجه نکنند، ارتباطشان را با رابطه از دست می دهند و این ارتباط را خسارت می کند.

روز چهارم: انتظارات معقول داشته باشید

یکی از آسیب هایی که بسیاری از زوج ها در زندگی دارند انتظارات غیر واقعی از یکدیگر است.

هنگامی که شما انتظار دارید که دیگران انتظار داشته باشند که همتای آن ها را در یک پانچ قرار دهد، اکنون اگر این انتظارات غیر واقعی باشد، بیش از حد قدرت او، می تواند مشکلات فراوانی را ایجاد کند.

از قبیل انتظارات هنگامی که شما به شما تلفن می کنم، باید تماس بگیرید و یا شما باید به خانه خود بروید و تنها با من صحبت کنید و به خود و رابطه خود نگاه کنید و ببینید که در آن انتظارات بیش از حد دارید که پاسخش دشوار یا غیرممکن باشد و در چقدر بحث برانگیز است.

منبع : سیزده روز تا بهبود و درمان مشکلات زناشویی

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

ترک انگشت مکیدن به عنوان یک عادت می تواند کار سختی برای کودکان باشد. در این مقاله به شما خواهیم گفت چگونه به کودک کمک کنید تا انگشت مکیدن خود را کنار بگذارد. انگشت مکیدن یک عادت متداول در میان کودکان است. گاهی اوقات شما ممکن است بگویید “بسه دیگه، خسته شدم” ما اینجا به شما کمک می کنیم که بدایند چگونه کودک خود را به ترک این عادت تشویق کنید.

کودکان به صورت طبیعی بازتاب‌های گونه و مکیدن را دارا هستند که منجر می‌شود آنها انگشت خود را در دهان فرو ببرند گاهی حتی این اتفاق قبل از تولد رخ می‌دهد. از آنجایی که مکیدن انگشت در کودکان به آنها احساس ایمنی می دهد این حالت را به صورت عادت در می آورند و هر زمان که نیاز به آرامش دارند و هنگام به خواب رفتن این کار را انجام می دهند.

 

بسیاری از کودکان خودشان مکیدن انگشت را کنار می‌گذارند، حدود ۲ تا ۴ سالگی. اما برای کودکان بزرگتر که مکیدن انگشت را در دوران دبستان ادامه می دهند فشار همسالان در مدرسه معمولاً این عادت را پایان خواهد داد. به یاد داشته باشید کودکی که عادت مکیدن انگشت را کنار گذاشته است ممکن است گاهی اوقات به این حالت بازگردد مخصوصا زمانی که دچار استرس و اضطراب می شود.

عادت انگشت مکیدن تا زمانی که دندان های دائمی کودک در نیامده اند نگران کننده نیست. در این زمان انگشت مکیدن می تواند روی سقف دهان یا چگونگی ردیف شدن دندان ها تاثیر بگذارد. این مساله ممکن است هنگامی که کودک انگشتش را به شدت درد می مکد بیشتر شود مخصوصا هنگامی که آن را به صورت منفعلانه در دهانش می‌برد. بهر حال، انگشت مکیدن پرخاشگرانه می‌تواند مشکلاتی را در دندان های کودک ایجاد کند.

آکادمی تب کودک آمریکا می‌گوید درمان معمولا محدود به کودکانی است که وارد ۵ سالگی می‌شوند و بعد از پنج سادگی انگشت مکیدن را ادامه می‌دهند. یعنی بهتر است قبل از پنج سالگی درمان جدی شروع نشود. با کودک خود در مورد انگشت مکیدن صحبت کنید اگر در کودک شما خودش بخواهد انگشت مکیدن را کنار بگذارد شما در توقف آن موفق‌تر خواهید بود و این مسئله به انتخاب روش ترک انگشت مکیدن کمک خواهد کرد.

منبع : توقف انگشت مکیدن در کودکان

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

مراحل طلاق عاطفی، نشانه های طلاق عاطفی شامل مراحلی می باشد که افراد به مرور آن را پشت سر می گذارند و به مرور از هم سرد می شوند.

طلاق از نظر شدت استرس بالاتر از ترس از مرگ قرار دارد و اغلب با عوامل استرس زا دیگر مانند اختلافات زناشویی، مشکلات مالی جدی، نقل مکان، تک فرزندی، ضررهای متعدد و دعواهای شدید همراه می باشد.

با آگاهی، این فرآیند و مراحل طلاق عاطفی می تواند بسیار راحت تر از چیزی که تصور می کنید طی شود. اگرچه آسان نیست، اما آگاهی و جلسات مشاوره در دراز مدت به شما کمک می کند که احساس بهتری داشته و از تجربه خود درس بگیرید.

مراحل طلاق عاطفی و پایان رابطه

هنگامی که یک رابطه به پایان می رسد، افراد احساسات متناقضی را تجربه می کنند، زیرا در تلاش برای درک بهترین راه برای پیشرفت هستند. این فشار با آگاهی از این امر که هر قدم برداشته شده ممکن است بر آینده و رفاه آن ها تأثیر بگذارد، ترکیب می شود.

در طی تمام مراحل طلاق عاطفی گفته شده تکیه بر دوستان و خانواده خوب برای حمایت کمک می کند تا از این موانع عاطفی عبور کنید. مشاوره حرفه ای می تواند در تمام مدت کنار شما بوده و استرس، اضطراب و افسردگی شما را کاهش دهد.

مرحله اول: انکار و سرزنش

در ابتدا زوجین شروع به سرزنش یکدیگر برای مشکلات گذشته، حال و حتی آینده می کنند. تصویر منفی از خود، احساسات مبهم، نارضایتی، خشم، اضطراب، خلق افسرده، احساس ناراحتی، احساس گناه از نشانه های این مرحله می باشد.

نقش مشاور در این مرحله اهمیت زیادی دارد. مشاور باید حس کنترل زندگی زوجین را تقویت کند، ترس آن ها را از روند جدایی را خنثی کند و مشاوره های لازم پیش از طلاق را نیز برای آن ها فراهم کند.

اگر در حال تجربه انکار هستید، ممکن است از دوستان و خانواده کناره گیری کنید و بخواهید تنها باشید  تا از تصمیم گیری های مهم اجتناب کنید. با این حال، گاهی اوقات تأخیر در رویارویی با مسائل می تواند مشکلات بزرگ تری ایجاد کند. اغلب مواقع بسیاری از مسائل احساسی‌ هستند و باید به مشاور مراجعه کنید.

مراحل طلاق عاطفی: سوگواری و افسردگی

افسردگی ناشی از غم، اندوه و تنهایی است. اکثر افراد در روند مراحل طلاق عاطفی سطحی از افسردگی را تجربه خواهند کرد. در این مرجله ممکن است هدف زندگی را زیر سوال ببرید و احساس کنید از جامعه جدا شده اید. حتی ممکن است در مورد آزار رساندن به بچه ها و کسانی که دوستشان دارید احساس گناه کنید.

افسردگی مانند پوچی می تواند فلج کننده باشد. گاهی اوقات افراد در افسردگی گیر می کنند و نمی توانند به آن غلبه کنند. اجازه ندهید این دوره خیلی طولانی شود و برای کمک تماس بگیرید.

مشاور در این مرحله از مراحل طلاق به زوجین اجازه می دهد تا روند سوگواری را طی کنند، زوجین را از نگرش بیچارگی نجات می دهد و به آن ها کمک می کند فرآیند غم و اندوه را بپذیرند.

مراحل طلاق عاطفی

مرحله سوم: خشم و کینه

در پس خشم، ترس ها و عدم اطمینان زیادی در مورد آینده، امور مالی و امید به آینده وجود دارد. در این مرجله یکی از طرفین یا هر دو در حال ابراز نارضایتی یا عدم اطمینان از رابطه، تنش و احساسات هیجانی هستند.

نقش های مشاور در این مرحله از مراحل طلاق عاطفی عبارت است از: خنثی کردن خشم زوجین، هدایت انرژی خشم، بهبود توانایی تصمیم گیری زوجین، بهبود مهارت های کوتاه مدت و بلندمدت حل مسئله برای زوجین.

خشم ناشی از دروغ گفتن، خیانت، طرد شدن، فریب خوردن، سوء تفاهم یا رها شدن است. این ناشی از آن است که توسط شخصی که به آن اعتماد دارید به یک مکان بد فشار آورده شوید.

ممکن است از دست خود عصبانی، ناامید و خشمگین باشید، برخی از افراد طلاق و جدایی را نوعی مجازات می دانند.

مرحله چهارم: مجرد بودن و تصمیم به طلاق

تجربه جدید استقلال، امتحان کردن فعالیت های جدید، تصمیم گیری آزاد، افزایش اعتماد به نفس، بهبود تصویر از خود و بازگشت به نقش های قبلی از ویژگی های این مرحله می باشد.

نقش های مشاور یا میانجی در این مرحله نیز بسیار زیاد است. بهبود مهارت‌های ارتباط مستقیم زوجین، افزایش مهارت‌های همکاری، بازیابی روابط و کمک به زوجین در برنامه‌ریزی بلندمدت از کمک های مشاور در این دوران است.

مشاور باید زمان مناسبی را برای میانجیگری کارآمد و کم دردسر انتخاب کند تا اطمینان حاصل شود که زوجین در فاز عاطفی نسبتاً خوبی قرار دارند.

مرحله پنجم: شروع های جدید و تصمیم گیری

در این مرحله از مراحل طلاق عاطفی خود مداری و خودآرامشدن، کنترل داشتن، برنامه ریزی و تعهدات بلندمدت، پذیرش پایان ازدواج و ایجاد توافق شکل می گیرد و فرد می تواند برای آینده خود تصمیم بگیرد و استقلال بیش تری داشته باشد.

به مرور شما با طلاق کنار می آیید و شرایط را درک می کنید، متوجه می شوید که روزهای خوب بیشتری از روزهای بد داری. می خواهید با دوستان خود وقت بگذرانید و دوستان جدیدی پیدا کنید. در مورد برنامه ریزی و آینده احساس خوش بینی می کنید.

این بدین معنی است که قبول می کنید که زندگی بدون شریک سابقتان نیز به جلو می رود.

آیا افراد مراحل طلاق عاطفی را به صورت یکسان طی می کنند؟

نه به طور معمول. افراد عموماً در تمام مراحل بازسازی پس از طلاق قرار می گیرند. اما ممکن است برای مدت زمان زیادی در یکی از مراحل بمانند در این شرایط مشاور می تواند به فرد کمک کند تا روند بهبودی را سریع تر و بهتر طی کند.

کنار آمدن با جدایی

جدا از اینکه قبول کردن رابطه به پایان رسیده است و به خود اجازه می دهید درد را احساس کنید، داشتن مرزهای مناسب نیز مهم است، این مرزها می تواند این باشد که زمان صرف شده با آنها را محدود کنید، یا اجازه ندهید که بین خود و شریک قبلی رابطه ادامه پیدا کند و بیش تر زمانتان را به خودتان اختصاص دهید.

اگر رابطه با همسر سابق خود را ادامه دهید به مرور متوجه می شوید که این مرزها از بین می روند و بهبودی احساس نمی کنید.

اگرچه اکثر مردم اظهار می کنند که دوست دارند دوستی با همسر سابق خود حفظ کنند، اما در بسیاری مواقع عملی نیست. حتی کسانی که دوستی خود را حفظ می کنند، اغلب دچار احساسات دوگانه ای می شوند.

بسیاری از زوج ها پس از جدایی به مشاجره خود ادامه می دهند و هنوز هم دنبال مقصر می گردند. اما دیگر در این شرایط مهم نیست که مقصر چه کسی می باشد بلکه زوجین باید راه خود را پیدا کنند و گذشته را رها کنند.

منبع : ۵ مراحل طلاق عاطفی و درمان آن

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

کوبیدن سر کودک از علائم بسیار شایع اوتیسم می باشد. از دیدگاه درمان بیوپزشکی، این علائم نشانه یا علامت یک مشکل اساسی می باشد.

کوبیدن، تکان دادن، چرخاندن و تکان دادن بدن همگی از عادات رایج برای نوزادان و کودکان نوپا هستند.

بسیاری از روانشناسان بر این باورند که تکان دادن و کوبیدن سر به عنوان یک مکانیسم آرام بخش برای کودکان خردسال عمل می کند. در حالی که کوبیدن سر می تواند یک رفتار طبیعی برای نوزادان باشد، زمانی که با تاخیر رشد همراه شود می تواند نشانه ای از اختلال طیف اوتیسم باشد.

صدمه به خود می تواند به خصوص ترسناک باشد زیرا به نظر می رسد غریزه اصلی ما در حفظ خود را نقض می کند. همچنین تمایل والدین برای محافظت از فرزندانشان را عمیقاً به چالش می کشد.

والدین خانه های خود را برای مراقبت از کودک ایمن می سازند، کودک خود را در صندلی های ایمنی خودرو می گذارند و آن ها را به مدرسه می برند تا همه آن ها را از آسیب های بیرونی محافظت کنند. اما والدین چگونه می توانند کودکان را از خطری که در درون خود دارند محافظت کنند؟

چرا کودکان درگیر حرکات تکراری می شوند؟

برای درک اینکه چرا کودکان خردسال دست به حرکات تکراری می زنند، مانند کوبیدن و ضربه زدن به سر، ابتدا باید بفهمیم که آن ها چه کارهایی را تکرار می کنند.

همه نوزادان زمانی که در رحم هستند توسط مادرشان تکان می‌خورند. همانطور که کودکان رشد می‌کنند، اسباب‌بازی‌های گهواره‌ای، سه چرخه‌ها، سرسره‌ها، سواری در شهربازی، ماشین‌ بازی و دوچرخه‌سواری نمونه ای از این فعالیت ها می باشند.

علت کوبیدن سر کودک اوتیسم |چرا کودک با دست به سر خود میزند

علت کوبیدن سر کودک به دیوار دلایل متعددی وجود دارد که چرا کودکان خردسال تمایل به کوبیدن سر دارند. در اینجا چند نمونه رایج از این رفتار آورده شده است:
  • ضربه زدن به سر نشانه مشکلات پردازش حسی یا ناشی از نقص حسی می باشد. زمانی که سیستم عصبی کمتر از حد تحریک شده باشد، ممکن است کودک سرش بکوبد.
  • از طرف دیگر، زمانی که سیستم عصبی بیش از حد حساس است و بیش از حد تحریک شده است، ممکن است کودک سرش را بکوبد. این تلاشی است برای اینکه آنها احساس راحتی بیشتری کنند زیرا انتقال دهنده های عصبی آن ها قادر به پردازش احساسات اطراف خود نیستند.
  • کوبیدن سر کودک یک تکنیک آرام بخش قبل از خواب است. نوزادان به تکان خوردن برای خواب عادت دارند، بنابراین بسیاری از نوزادان و کودکان نوپا راه هایی برای ایجاد یک حرکت تکراری پیدا می کنند.
  • کودکانی که به دلیل نقص حسی کمتر تحریک می شوند، مانند آن هایی که نابینا یا ناشنوا هستند، اغلب برای تحریک به سر خود ضربه وارد می کنند.
  • کودکانی که محیط اطراف آن ها حواس پرتی کمی ایجاد می کند، ممکن است خسته یا تنها شوند و در نتیجه سر خود را برای تحریک بکوبند.
  • کودکانی که در محیط شلوغ، پر سر و صدا و ناآرام غرق می شوند نیز با حرکات موزون مانند کوبیدن سر کودک آرام می شوند.
  • برخی از کودکان هنگام دندان درآوردن یا عفونت گوش برای تسکین سرشان را تکان می دهند.
  • نوزاد ممکن است از سر ناامیدی یا عصبانیت سرشان را تکان دهند یا به جایی بکوبند، مانند حالت عصبانیت.
  • کوبیدن سر کودک برای جلب توجه نیز می باشد. هر چه کودکان واکنش بیشتری از سوی والدین یا سایر بزرگسالان دریافت کنند، احتمال ادامه این عادت بیشتر است.

نکته: به طور کلی، کودکان به منظور آسیب رساندن به خود، سرشان را نمی کوبند.

کوبیدن سر کودک چقدر شایع است؟

تا ۲۰ درصد از نوزادان و کودکان نوپا سالم، سر خود را تکان می دهند یا آن را به جایی می کوبند . اگر فرزند شما سالم است و فقط هنگام خواب سرش را تکان می دهد، جای نگرانی نیست.

گفتنی است، کوبیدن سر کودک، چرخاندن سر و تکان دادن بدن در کودکان مبتلا به تاخیر رشد، کودکان مبتلا به اوتیسم و کودکانی که مورد آزار و اذیت یا بی‌توجهی قرار می گیرند، بسیار شایع‌تر است.

پسرها سه برابر بیشتر از دخترها در معرض کوبیدن سر کودک قرار دارند.

کوبیدن سر کودک اوتیسم چقدر طول می کشد؟

کوبیدن سر کودک معمولاً پس از شش ماهگی ظاهر می شود و معمولاً تا چهار سالگی به طور خود به خود پایان می یابد. با این حال، کوبیدن سر کودک اگر بیش از سال‌های اولیه ادامه یابد یا منجر به صدمات جدی می شود.

در رشد و رفتار معمول دوران کودکی، کودکی که بیش از سه سالگی هنوز کوبیدن سر کودک را تحربه می کند، باید از نظر پزشکی مورد ارزیابی قرار گیرد.

منبع : آیا کوبیدن سر کودک نشانه اوتیسم است؟

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

آیا مثبت نگر است؟

زندگی پر از پستی ها و بلندی هاست و هیچ کسی نمی خواهد با یک فرد منفی نگر این مسائل و موارد را بگذراند.

اگر دوست پسر شما در چالش های جزئی از کوره در می رود و یا از موقعیت های سخت شانه خالی می کند شما باید تصمیم خود را برای ماندن با او مجددا بررسی کنید.

آیا به شما احترام می گذراد؟

احترام متقابل و دو طرفه یک عامل مهم و کلیدی در هر رابطه ی موفقی است. یک فرد مهم در زندگی شما می بایست به شما احترام بگذارد و هیچ وقت با شما  به خیال اینکه همیشه خواهید بود بی احترامی نکند.

او هرگز شما را قضاوت نمی کند!

اگر شما به دنبال یک ارتباط بلند مدت موفق هستید، این اطمینان را حاصل کنید که او همیشه به آنچه شما می گویید گوش می دهد و شما را به خاطر تصمیم هایتان قضاوت نمی کند. همیشه می توانید در او حبس شوید و خود واقعیتان شوید.

شما را حمایت می کند.

وقتی که بعد از یک روز کاری خسته کننده به خانه برمیگردید، آیا همچنان از شما انتظار دارد که چیزی برای خوردن آماده کنید یا نه با یک فنجان چای یا قهوه و یک لبخند گرم از شما استقبال می کند تا خستگی تان در برود؟

یک شریک زندگی خوب همیشه ستون محکمی برای حمایت و تقویت شما است تا شما به [واسته ها و علایق فردیتان برسید.

در عمق رابطه شما یک دوستی عالی دارید

برخی از افراد اهمیت دوستی در ازدواج را نادیده می گیرند، اما دوستی در یک رابطه بلند مدت و مادام العمر مانند ازدواج از اهمیت زیادی برخوردار است.

این به این معنی نیست که شما همانگونه که با دوستان دخترتان دوستان خوبی هستید، به همین شیوه بهترین دوست همسرتان شوید، اما شما نیاز به رابطه ای دارید که در آن احترام متقابل، اهمیت دادن، بازی و سرگرمی، اهداف مشترک، و همراهی وجود دارد که تمام اینها زمانی به  وقوع می پیوندد که شما با همسرتان دوست و یار خوبی باشید.

اگر فکر می کنید شریک شما نمی تواند دوست خوبی برایتان باشد باید کمی دقت نظر به خرج دهید تا ببینید در بلند مدت و یک زندگی مادام اعمر واقعا می خواهید از زندگی لذت ببرید و یا نه یک زندگی روزمره و ماشینی داشته باشید!

می خواهید از همدیگر یاد بگیرید

طبق تحقیقات مرد و زنی که اجازه می دهد دیگران بر آنها تاثیر بگذراند، سالم تر بوده و رابطه ی مثبت تری دارند. این به چه معنی است؟

این یعنی احترام به همدیگر و ارزش دادن به آنچه که فرد مقابل ارائه می کند.

ارج نهادن به افراد دیگر، عقایدشان و چشم اندازهای منحصر بفردشان به عنوان یک مرد یا یک زن، یک کیفیت مهم در یک ارتباط سالم است.

شما به وضوح می توانید آینده روشنی برای خود متجسم شوید

یکی از ساده ترین روش هایی که می توان تشخیص داد که این فرد به درد زندگی بلند مدت میخورد یا نه، این است که ببینید آیا می توانید آینده مشترکی برای خود تصور کنید.

آیا این همان فردی است که می تواند پدر بچه هایتان باشد و در نقش پدر بدون نقص خواهد بود. هرچند این کار بسیار ساده به نظر می رسد، اما باید توجه داشت فردی که حتی در تصورات مناسب نقش پدر نیست، در بلند مدت نمی تواند همسر خوب و ایده آلی نیز برای شما باشد.

منبع : از دوستی تا ازدواج / دوست شما همسر خوبی خواهد بود؟

 

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

کودک ترسو

ترس انواع مختلفی دارد که بسیاری از افراد در جنبه های مختلف زندگی خود با آن مواجه می شوند. ترس از قرار گرفتن در یک محیط باز، ترس از قرار گرفتن در یک جمع، ترس از قرار گرفتن در محیط تاریک، ترس از برقراری ارتباط با جنس مخالف، ترس از قرار گرفتن در فضایی بسته و تنگ، ترس از سخنرانی در حضور جمع و هزاران ترس دیگر وجود دارند که بسیاری از افراد را در طول زندگی آزار می دهند. ترس تنها مختص بزرگسالان نیست بلکه در کودکان نیز می تواند به طور باورنکردنی وجود داشته باشد.

نکته بسیار مهم در مورد ترس این است که ترس فقط در صورتی که از حالت نرمال خود خارج شود ترس نامیده می شود به طور مثال اگر یک کودک از ارتفاع بالا در نوک یک قله بترسد نمی توان او را کودک ترسو نامید اما اگر یک کودک در حضور خانواده خود جرات رفتن به اتاق خودش را نداشته باشد و از تنهایی و تاریکی در اتاقش به شدت وحشت داشته باشد می شود او را در زمره کودکان ترسو قرار داد.

نکته مهم در کاهش ترس در کودک ترسو این است که باید او را به تدریج با این کار اشنا نمود مثلا اگر او از شنا کردن در عمق یک متری می ترسد ابتدا لازم است تا در عمق سی سانتی قرار گرفته و ارام ارام و با گذشت زمان از او انتظار قرار گرفتن در عمق یک متری را داشت و نه اینکه یکباره او را در درون عمق یک متری پرتاب کرد و گفت ایرادی ندارد و ترسش ریخته می شود! چرا که این کار می تواند بسیار خطرناک باشد و حتی منجر به مرگ نیز شود. باید برای کاهش ترس در کودکان ترسو با ان ها همراه شد مثلا در مثال بالا اگر پدر به ارامی دست فرزند خود را بگیرد و او را با محیط استخر و آب آشنا نماید کودک کم کم می تواند به  شرایط عادت کرده و ترسش فرو می ریزد اما تصور کنید که پدری به  جای این کار به یکباره فرزند خود را در درون اب بیندازد. در واقع در صورت بروز چنین اتفاقی کودک به پدر و یا مادر بی اعتماد شده و ترسی دیگر در او به وجود می آید که ترس از والدین است و اگر او به این مرحله برسد نه تنها بسیاری از ترس هایش خوب نمی شود بلکه بدتر نیز خواهد شد و دیگر به هیچ نحوی نمی توان به راحتی ترس ها را در او از بین برد و به او کمک کرد. استفاده از واژه های مثبتی مانند ” می دونستم که تو میتونی” مطمنم که تو شجاعی” و این قبیل عبارات می تواند اعتماد به نفس را در کودک افزایش داده و هم چنین مثالهایی از قهرمانان شخصیت هایی که فرزند در کارتون و فیلم و با داستان خوانده بسیار مهم می باشد. مثلا بگویید ” پسرم مثل فلان قهرمان شجاع است” البته این نکته را باید دقت نمود که کودک نباید حس کند که تحت فشار است بلکه به آرامی و ظرافت باید این موارد به او گفته  شود. نکته مهم بعدی این است که اگر کودک ترسو از مواجهه با ترس فرار کرد یک امر طبیعی است و نباید حمایت شما از بین رود چرا که در این صورت او احساس ترس بیشتری نموده و ممکن است که به طور کلی اعتماد به نفسش از بین برود پس نیاز است تا دائما او حس کند که شما به عنوان حامی و پشتیبان او هستید حتی اگر او هنوز آمادگی شکست ترس و مواجهه شدن با آن را به خوبی نداشته باشد.

منبع : کودک ترسو

 

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

دروس ضروری برای شروع آموزش به کودکان بسیار خردسال- و چگونگی انجام آن

 به عنوان والدین، مهارت های بسیاری وجود دارد که ما نیاز داریم و می خواهیم که به کودکانمان آموزش دهیم. اغلب ما بر موارد پایه ای مانند آموزش دادن به کودک که چگونه به تنهایی خودش غذا بخورد و یا لباس بپوشد، چگونه بند کفشش را ببندد، چگونه حساب کند، بخواند و یا بنویسد شروع می کنیم. با این همه، مهارت های پایه ای وجود دارند که برای کودکان ما ضروری هستند تا بتوانند هر چه بیشتر مستقل شوند. اما همانگونه که ناتالیا دنیلز، روانشناس کودک، مطرح می کند، همانطور که ما به کودکانمان مهارت های عملی را یاد می دهیم، ممکن است دیگر مهارت هایی را که به همان اندازه از اهمیت برخوردارند را فراموش کنیم مانند هوش عاطفی. “کودکان همواره به همراه همدلی، عطوفت و مهربانی متولد نمی شوند. این مهارت ها بایستی به آنها یاد داده شود، پرورانده شود و رشد داده شوند. دنیلز همچنین می گوید که ما می توانیم بذر این مهرات ها را هر چه زودتر در زمان نوزادی در آنها بکاریم.

برای مطالعه بیشتر:

آموزش قوی بودن و مهربان بودن به کودکان

مفهوم کم آموزی در کودکان

برای شروع دنیلز پیشنهاد می کند که به کودکان کمک کنیم تا برای احساسات خود عناوینی انتخاب کنند (از کم تا زیاد)و به آنها یاد دهیم چگونه اعمالشان بر دیگران تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، شما ممکن است بگویید: “هر زمانی که اسباب بازی هایت را با دوستت به اشتراک بگذاری، او را خیلی خوشحال کرده ای” یا “زمانی که تو آن اسباب بازی را از او می گیری، ممکن است ناراحت شود”. سوم اینکه، به علت اینکه کمک به دیگران روشی قدرتمند برای ایجاد مهربانی است، به کودک خود یاد دهید تا کارهایی مانند نگهداشتن در برای دیگران و کمک به خواهر و برادرهایشان را انجام دهند. در ذیل شما دروس ضروری دیگری برای شروع آموزش به کودک خود، از همین الان می توانید ببینید و همچنین جزئیاتی در مورد نحوه ی انجام آن.

به کودک خود یاد دهید که او توانمند با صلاحیت است. به فرزند خود اجازه دهید تا کارهای بیشتری را خودش به تنهایی انجام دهد. دکتر جان دلفی، یک روانشناس بالینی و نویسنده ی کتاب”پدر و مادر در دسترس” و همچنین تهیه کننده پادکست “بهتر” به همکاری همسرش، می گوید این به این علت است که هر چه شما کار کمتری برای آنها انجام دهید، آنها به همان اندازه بیشتر یاد می گیرند که خمیرمایه شان چیست.

“این هدیه هم ارزشمند و هم قابل تعویض است. کودکان حس صلاحیت و شایستگی را تا آخر عمر حفظ خواهند کرد. دلفی والدین را به ، به چالش کشاندن کودکان برای انجام چیزهایی که به طور معمول انجام نمی دهند، تشویق کرده است- مانند انجام کارهای خشک شویی، شست و شوی ظروف، مشارکت در مکالمات بزرگترها در مورد سیاست و یا مذهب، حل مشکلات  کامپیوتری و حتی کمک به تعمیر موتور یک ماشین. “آنها را به این فضاها دعوت کنید. شما از آنچه که قادر هستند انجام دهند، شگفت زده خواهید شد”.

ناتالیا ون ریکورت، MSW، ACC، یک مددکار اجتماعی و مربی دوره های زندگی که در مربی گری ADHD و خانواده متخصص است گفته است که به کودکان خود یاد دهید احساسات خود را بفهمند و با آن کنار بیایند. والدین اغلب به کودکان خود می گویند آرام باش، درست رفتار کن یا بهتر رفتار کن و وقتی که کودکان به طرز اجتناب ناپذیری این کارها را انجام نمی دهند، خسته و دلسرد می شوند. “آنچه که کودکانتان به شما نمی گویند این است که آنها در مورد این که این چیزها واقعا به چه مفهومی هستند، هیچ ذهنیتی ندارند، چه برسد به اینکه این کارها را به مرحله ی عمل برسانند”. دوباره، به کودکتان لغاتی برای احساساتشان بددهی. اگر انها شروع به برون ریزی کنند، روی دو زانوی خود نشسته و به آنها بگویید “من می توانم ببینم که تو واقعا خسته هستی” یا “من می دانم که جدا ناامید شده ای” یک نمودار احساسات را زمانی که آرام هستند با آنها مرور کنید.

جنین هالوران، یک مشاور بهداشت روانی و بنیانگذار مهرات های مقابله برای کودکان، همچنین بر اهمیت آموزش در مورد احساسات تاکید می کند. کودکانتان را تشویق کنید تا تشخیص دهند که چه زمانی احساس شادی، و یا غم دارند “چه چیزی باعث وشحالی تو می شود؟ زمانی که چنین حسی داریف بدنت چه احساسی دارد؟ چهره ات چگونه می شود؟”.  هالورن، نویسنده کتاب کار مهارت های مقابله برای کودکان، همچنین گفته است که مطالعه کردن و تماشای تلویزیون فرصت های خوبی برای شناسایی احساسات هستند. ممکن است شما سوالاتی نظیر این بپرسید: “به نظر تو زمانی که این اتفاق افتاد، الینا چه احساسی داشت؟ اگر این اتفاق برای تو می افتاد چه حسی به تو دست می داد؟ در مورد چهره و بدن کوانتین چه فکری می کنی؟ در مورد احساسات او چه فکری می کنی؟”. به کودک خود مهرات های مقابله را آموزش دهید. اقدامات مختلفی را بر روی نمودار و کارت های فهرست قرار دهید به طوری که کودکتان اینها را آرامش بخش و یا لذت بخش بداند مانند انجام کارهای پرشی، یک برنامه تفریحی کوتاه، بازی با حیوانات خانگی، بیرون رفتن و گوش دادن به موسیقی. “زمانی که حس می کنید کودکتان زیاد از حد تحت تاثیر قرار گرفته و آشفته شد، او را ملزم کنید تا یک مهارت مقابله را برای بکارگیری انتخاب کند.

زمانی که کودکتان دچار آشفتگی می شود، ون ریکورت پیشنهاد می کند که بر آن چیزی که رفتارشان منتقل می کند و یا مهارتی که آنها کم دارندف تمرکز کنید. به عنوان مثال، زمانی که شما از آنها می خواهید تا اسباب بازی هایشان را تمیز کنند، ناراحت می شوند. شاید علت این است که آنها با انجام چنین کار بزرگی مواجه شده اند و هیچ سر نخی ندارند که چگونه می بایست شروع به این کار کنند.

منبع : نکات مهم برای تدریس به کودکان

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

اختلال خواب

 

اختلال خواب

هر انسان یک سوم زندگی خود را در خواب است. وﻗﺘـﻲ اﻓﺮاد در ﺣﺎل ﺧﻮاب هستند، ﻣﻐﺰشان ﻓﻌﺎل اﺳـﺖ و ﻓﻌـﺎﻟﻴت مغز ﺑﺮای ﻫﻤﻪ ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎی ﺑﺪن لازم است.

خواب و خوب خوابیدن یک نیاز مهم و بسیار ضروری در زندگی است که سبب سلامت جسمی و روحی فرد می شود.

البته رابطه ی خواب خوب و سلامت جسمی و روحی یک رابطه ی دو سویه است.

یعنی همانطور که خواب کافی و مناسب سبب سلامت جسمی و روحی می شود، سلامت و یا مشکلات جسمی یا روحی نیز در کیفیت خواب تاثیر گذار است.

از جمله فواید خواب

  • تقویت حافظه
  • بهبود یادگیری
  • رشد شناختی (افزایش تمرکز)
  • سلامت روانی (کاهش استرس)
  • بهبود عملکرد سیستم ایمنی و رشد
  • ترمیم جسمانی (ثابت نگه داشتن وزن بدن)

پیامدهای اختلال خواب

  • ضعف حافظه
  • بی حوصلگی
  • کاهش کیفیت کارو…

از جمله تاثیرات مشکلات روحی بر کیفیت خواب نیز وجود اختلالات اضطرابی و افسردگی است که سبب اختلال در خواب می شوند.

برخی از مشکلات جسمی از قبیل آسم، پرکاری یا کم کاری تیروئید، بیماری‌های نورولوژیک همچون پارکینسون و آلزایمر، آرتروز و ضربان قلب هم در بروز اختلالات خواب تأثیر دارند.

وقتی فردی خواب طبیعی نداشته باشد می گوییم دچار اختلال خواب شده است.

اختلال خواب یکی از مشکلاتی است که معمولا افراد کم وبیش با آن مواجه هستند اما می توانیم با شناخت نشانه ها و علت های اختلال خواب تا حد زیادی آن را برطرف کنیم.

لازم است این را نیز بدانیم که توجه به این نشانه ها زمانی مهم است که مدت زمان قابل ملاحظه ای وجود داشته باشند و به دفعات نسبتا زیادی روی دهند و باعث شوند که فرد دچار ناراحتی و آشفتگی شود.

اختلالات خواب  به دو دسته ی کلی بد خوابی ها (دیس سومنیا) و کژ خوابی ها (پاراسومنیا) تقسیم می شوند.

افراد مبتلا به دیس سومنیا کمتراز حد لازم، بیشتراز حد لازم و یا در زمان نامناسب میخوابند اما خود خواب آنها نرمال است.

در پاراسومنیا  کمیت و کیفیت و زمان بندی خواب اساسا نرمال است.

اما در طول خود خواب یا در طول زمان هایی که فرد در حال به خواب رفتن یا بیدار شدن است رویدادهای غیر عادی حرکتی و شناختی رخ می دهد، مانند: کابوس و سندرم پاهای بی قرار.

 
 

انواع بدخوابی ها (دیس سومنیا)

اختلال بی خوابی (اینسومنیا)

از جمله نشانه های اختلال بی خوابی مشکل در آغاز و شروع خواب است.

یعنی فرد به سختی به خواب می رود و زمانی هم که به خواب می رود در حفظ خواب مشکل دارد و مدام در طول خواب بیدار می شود.

بیدار شدن صبح زود و مشکل در به خواب رفتن دوباره نیز از جمله نشانه های بی خوابی است.

اختلال پرخوابی (هایپرسومانیا)

فرد در طول روز چندین بار می خوابد یا چرت میزند و خواب اصلی فرد هرروز بیش از۹ ساعت طول میکشد اما خستگی اورا رفع نمی کند و بعد از بیدار شدن از خواب سرحال و هوشیار نیست.

به طور کلی خواب آلودگی وی باعث اختلال در عملکرد شغلی و اجتماعی فرد شده است.

حمله خواب (نارکولپسی)

به هجوم آوردن خواب حمله ی خواب می گویند.

این هجوم چنان شدید است که شخص در هر موقیعتی مانند راه رفتن، حرف زدن، رانندگی یا تدریس نمی تواند مقاومت کند و کنترل ماهیچه ها را از دست می دهد و به خواب می رود.

حمله ی خواب ممکن است چندبار در روز تکرار شود و از چند ثانیه تا ۳۰ دقیقه طول بکشد.

توهم ، خشکی زدگی (کاهش یا از دست دادن حرکت عضلانی) و فلج خواب (ناتوانی در حرف زدن و حرکت کردن و حتی نفس کشیدن) از جمله نشانه های همراه با حمله خواب است.

منبع : اختلال خواب

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

طلاق نباید یک اتفاق تعجب برانگیز باشد. طلاق ممکن است در هر ارتباطی ایجاد شود و معمولا زمانی که زوجین با مشکلاتی مواجه می شوند نشانه هایی با خود بهمراه دارد.. در اینجا نشانه هایی از وقوع طلاق در آینده ای نزدیک، آورده شده است.

در منابع مختلف و به گفته ی روانشناسان متعدد باید در امر طلاق، بالغانه رفتار کرد. در موارد کمی هر دوی طرفین بطور همزمان به یک تصمیم مشترک برای طلاق می رسند. گاها، یکی از زوجین، شاید آن فردی که آستانه درد پایین تری دارد، به این تصمیم می رسد که آنها دیگر نمی توانند به این زندگی مشترک ادامه دهند.

علی رغم غم و نامناسب بودن طلاق، فرد ممکن است به این نتیجه برسد که طلاق بهتر از ادامه ی این زندگی مشترک است. هرچند غالبا این مرد است که مساله ی طلاق را مطرح می کند، اما در ۷۵ درصد موارد این خانم است که خاتمه زندگی مشترک را شروع می کند.

همسری که طلاق را شروع نکرده است، ممکن است خود نیز به این نقطه نزدیک شده باشد و بلافاصله این پیشنهاد را بپذیرد که طلاق بهترین گزینه است. یا ممکن است او مقاومت کرده و بحث کند که اگر یک بار دیگر تلاش کنند ممکن است بتوانند این ازدواج را نجات دهند.

در برخی از موارد، فردی که مساله طلاق را مطرح نکرده است ممکن است کاملا شک زده شده و بحث کند که آنها ازدواج مقبولی دارند و نمی تواند اجازه دهد که خانواده از هم بپاشد و طلاق رخ دهد.

بالغانه رفتار کردن

مساله بلوغ از اهمیت بسیاری برخوردار است چرا که روشی که فرد می تواند مسائل و بالغانه رفتار کردن را مدیریت کند، مشخص می کند که آیا طلاق آزار دهنده خواهد بود یا نه قابل تحمل. ازدواج بهم نمیخورد بلکه در طول زمان فرو میریزد.

هر دفعه که یک اتفاق ناخوشایند یا آزار دهنده بدون حل شدن یا معذرت خواهی باقی می ماند، پیوندی که یک زوج را کنار هم نگه میدارد از بین می رود.

هر بار که یک همسر از تشخیص نیاز احساسی همسرش یا توجه به آن باز می ماند، این پیوندها ضعیف می شوند. هر بار که از مجادله دوری می شود چرا که زوجین توانایی انجام یک مجادله ی سازنده را ندارند و بدین ترتیب نمی توانند مسائل را شفاف سازی کنند، پیوندهای ازدواج بیشتر فرو می ریزند، و هر باز که از سکس سر باز می زنند یا از آن دوری می کنند چرا که یکی از طرفین به لحاظ عاطفی حس جدایی می کند این پروسه شتاب بیشتری به خود می گیرد؛ پروسه از بین رفتن پیوند ازدواج!

علت های بیشماری برای از هم پاشیدن ازدواج وجود دارد که شامل عدم معطوف داشتن زمان و توجه به ازدواج است که با درگیری بیش از حد در شغل یا فرزندان رخ می دهد. اما چگونه یکی از طرفین به این جا می رسد که بگوید این از هم پاشیدن، ازدواج را به نقطه طلاق کشانده است؟

دفعه ی بعد که به رستوران رفتید به زوج جوانی که غذای خود را در سکوت می خورند و هیچ ارتباط چشمی با هم ندارند و یا ارتباط چشمی شان اندک است، نگاه کنید.

این زوج اصلا درگیر ارتباط نیستند و به سادگی فقط غذای خود را می‌خورند تا بتوانند آن محل را ترک کنند. اینها زوج هایی هستند که گزینه ی طلاق هستند. ممکن است این طلاق به زودی رخ ندهد و یا اصلا رخ ندهد چرا که زوج هایی وجود دارند که فقط و فقط بخاطر خویشتن داری و ترس در کنار هم باقی می مانند. اما حداقل یکی یا دو نفر از این زوج ها متاسفانه به طلاق فکر می کنند.

 
 

چندین نشانه وجود دارد که نزدیک شدن طلاق را خبر می دهند. مهم ترین آنها عوامل زیر هستند.

  1. عدم حل و فصل اختلافات

جان گاتمن می گوید که کمبود ارتباطات و مکالمات نیست که یک ازدواج را غرق می کند بلکه کمبود و یا نبود حل و فصل موثر اختلافات است که این را باعث می شود.

زوج هایی که درگیر این نیستند که تفاوت ها را بدون آسیب زدن به ارتباط حل کنند، این اختلافات را با دوری از عدم تفاهم و مباحثه به اتمام می رسانند. یک و یا دو فرد نیز به نقطه ای از ناامیدی رسیده اند که دیگر جایی برای حل و فصل یک اختلاف و یا تفاوت با فرد مقابلشان نمی بینند.

اینگونه است که یک و یا هر دو فرد از اختلاف دوری می کنند. یک و یا هر دو نفر ممکن است هر دعوا و اختلاف را مبارزه ای ببینند که با مشاجره و دستکاری روانی فرد مقابلش می تواند بر آن پیروز شود.

اختلافاتی که تا این حد به خفت کشیده می شوند منجر به از دست رفتن احترام شده و فاصله ی بین دو نفر را زیاد کرده و به مرور باعث جدایی می شود.

  1. انزوای عاطفی

درگیری عاطفی حداقل چیز ممکن برای رشد و حفظ صمیمیت جنسی است.

در بحث در مورد احساسات، احساسات یک فرد و نیز احساسات فرد مقابل مطرح است. علاقه به زندگی احساسی با فرد مقابل و درگیری همدلانه هر یک از طرفین به زندگی احساسی، عوامل مورد نیاز برای یک ارتباط صمیمی است.

نبود این درگیری عاطفی و به عبارتی انزوای عاطفی خود نشان از این است که افراد دیگر نمی توانند در کنار هم باقی بمانند.

پیشنهاد مشاور: اشتباهات مهلک که به طلاق و جدایی ختم می شوند

منبع : نشانه هایی که وقوع طلاق را خبر می دهند

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

جملاتی که نباید به کودکان گفت کمک می کند که با فرزندان خود رابطه بهتری داشته باشید.

شاید فرزندانتان زیاد با شما ارتباط برقرار نمی کنند و بیشتر وقت خود را در اتاق خود می گذرانند و به گوشی هوشمند یا رایانه خود می چسبد. می خواهید دلیل آن را بدانید؟

جملاتی که نباید به کودکان گفت

این به خاطر نحوه صحبت والدینشان با آن هاست.  بنابراین در اینجا لیستی از ۱۵ چیز که والدین باید به فرزندان خود نگویند آورده شده است:

۱.«تو همیشه…» یا «تو هرگز…»

آیا تا به حال یکی از موارد زیر را به فرزندان خود گفته اید، این جملاتی که نباید به کودکان گفت بسیار مهم می باشد بنابراین از گفتن آن ها خودداری کنید:

  • «تو همیشه دیر از خواب بیدار می شوی.»
  • «تو همیشه راه آسان را انتخاب می کنی.»
  • «تو همیشه در مدرسه دچار مشکل می شوی.»
  • «تو هرگز تکالیف خود را به موقع انجام نمی دهی.»
  • «تو هیچ وقت کارهایت را به موقع انجام نمی دهی.»
  • «تو هرگز لباس های خود را در سبد لباسشویی قرار نمی دهی.»

وقتی از جملاتی که نباید به کودکان گفت مانند “تو همیشه…” یا “تو هرگز…” استفاده می کنی، فرزندانت حالت تدافعی پیدا می کنند و مکالمه را به بحث تبدیل می کنید.

از این گذشته حتما مواردی وجود دارد که تکالیف خود را به موقع انجام می دهد به جای اینکه آن ها را سرزنش کنید وقتی کار خود را درست انجام می دهند از آن ها قدردانی کنید.

بنابراین روش زیر را امتحان کنید.

مواردی را بیان کنید که فرزندان شما نمی توانند آن ها را رد کنند. برای مثال، به فرزندتان بگویید: «در هفته گذشته، سه بار، نیم ساعت دیر بیدار شدی و این باعث شد دیر به مدرسه برسی بنابراین بهتراست که در مورد آن صحبت کنید.»

 

۲. از کار خودت خجالت بکش

به عنوان والد، هدف این نیست که فرزندانتان را برای رفتارشان مقصر بدانید. بلکه هدف تربیت آن ها برای رعایت ارزش و قانون می باشد.

به جای گفتن اینکه باید برای کاری که انجام داده است او را خجالت زده کنید بهتر است که در مورد رفتارش با او صحبت کنید.

۳. “کار خوب!”

مطالعات نشان می دهد که در روابط سالم، نسبت نظرات مثبت به نظرات منفی تقریباً ۱ به ۶ می باشد.

اما متاسفانه در بسیاری از خانواده ها این نسبت برعکس می باشد. این بدین معنی است که نظرات منفی بسیار بیشتر از نظرات مثبت است و جملاتی که نباید به کودکان گفت بیش از اندازه به کار می رود. به این ترتیب، محیط خانه متشنج و گاهی پر از دعوا و درگیری می باشد. پس بهتر است هر چند وقت یکبار از فرزندان خود تمجید کنید.

برای اینکه ستایش معنادار باشد، باید چیز مشخصی تعیین کنید و برای آن از او قدردانی کنید.

مثال های زیر چیزهایی می باشد که می توانید از او تعریف کنید:

– « الان که تکالیف خود را به موقع انجام داده ای می توانی بیش تر تلویزین نگاه کنی.»

– «من قدردانی می کنم که در دو روز گذشته تمام کارهای خانه خود را انجام داده اید.»

– « به نظرم می تونی میز ناهار را بدون کمک بچینی»

– «قدردانی می کنم که امروز به موقع برای مدرسه از خواب بیدار شدی.»

هرچقدر بیش تر از فرزند خود قدردانی کنید، او بیش تر رفتار های مثبت و سازنده را نشان می دهد، بنابراین از جملاتی که نباید به کودکان گفت خودداری کرده و از این گفتارهای مثبت استفاده کنید.

۴. نتیجه گیری نکنید | جملاتی که نباید به کودکان گفت

اگر فرزند خود را متهم کنید ممکن است باعث شوید که دروغ بگوید به جای این از فرزند خود بپرسد که چرا این اتفاق افتاده است.

به عنوان مثال، ممکن است بگویید: «معلم شما زنگ زد و گفت که شما دیروز مدرسه را ترک کردید. چه اتفاقی افتاده است؟” ممکن است دلیل موجهی وجود داشته باشد، بنابراین عجولانه نتیجه گیری نکنید.

۵. با من بحث نکنید.

یکی از جملاتی که نباید به کودکان گفت این است که نباید با شما بحث کنند. ممکن است این را از روی عصبانیت به فرزند خود بگویید که به شما بحث نکند. این اتفاق به خصوص زمانی که احساس می کنید مورد بی احترامی قرار می گیرید رخ می دهد. اما از دیدگاه فرزندانتان، ممکن است فکر نکنند که به شما بی احترامی می کنند. هنگامی که کودکان نظر خود را توضیح می دهند، گاهی اوقات بی ادب به نظر می رسند.

البته منظور ما این نیست که شما باید تمام رفتارهای بی ادبانه را تحمل کنید، اما می گویم که کودکان باید بدانند که نظرات آن ها اهمیت دارد.

برای روش های حرف زدن با کودک پس از گفتن «با من بحث نکن» خودداری کرده و در عوض، خونسردی خود را حفظ کنید.

۶. « چون من میگم.»

این عبارت همانند عبارت شماره ۵ بوده و به همان اندازه بی اثر است.

کودکان می خواهند منطق پشت سیاست ها و قوانین خانواده را درک کنند. اگر این کار را نکنند، از آن سیاست ها پیروی نخواهند کرد و در اولین فرصت از آن ها سرپیچی خواهند کرد.

پس وقت بگذارید و منطق پشت قوانین خود را برای فرزندانتان توضیح دهید. می توانید مشکل را به عنوان یک مسئله طراحی کنید و از او بخواهید تا راه حلی مطرح کند.

۷. من به تو گفته بودم.

گفتن این جمله زمانی که فرزندانتان اشتباهی را مرتکب می شود که قبلاً به آن ها هشدار داده بودید بسیار وسوسه انگیز است. اما در مقابل این وسوسه مقاومت کنید. فرزندان شما می دانند که اشتباه کرده اند بنابراین نیازی نیست که این را به آن ها گوش زد کنید که اشتباه کرده انذد و شما از قبل به آن ها اخطار داده بودید.

برای روش های حرف زدن با کودک فرزندان خود را تنبیه کنید. اما قبل از انجام این کار به او یادآوری کنید که در کنار او هستید و او را دوست دارید.

منبع : جملاتی که نباید به کودکان گفت| ۲۵ چیزی که آینده کودک را تباه می کند

  • kiimiya asadi