کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

خانواده,سرگرمی,ازدواج

۸ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

راه های نجات از افسردگی ، چند راه حل عملی فوق العاده

راه های نجات از افسردگی چه می باشد؟ این سوالی است که بسیاری از افراد با آن رو به رو می شوند زیرا افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روحی و روانی می باشد و افرادی بسیاری درگیر این اختلال هستند و با آن دست و پنجه نرم می کنند.

بسیاری از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند به خاطر مشکلات مالی و یا عدم آشنایی کافی با خدمات روانی هرگز خدمات درمانی حرفه ای دریافت نمی کنند اما همیشه ذهن آن ها درگیر است که چطور می توان با احساسات منفی که به خاطر افسردگی به وجود می آید مبارزه کرد و از این بیماری رهایی یافت.

در صورتی که شما با این چالش ها رو به رو هستید باید برای مقابله با آن اطلاعاتی را کسب کنید در این مقاله راه های نجات از افسردگی به خوبی بیان شده است که باعث می شود سلامتی روانی شما بهبود یابد یکی دیگر از راه هایی که باعث نجات افسردگی می شود کمک گرفتن از مشاور و روانشناس متخصص می باشد که در این خصوص می تواند راهکارهای لازم را بیان کند.

راه های نجات از افسردگی ، اهمیت علائم افسردگی

به دلیل این که افسردگی بیماری شایع می باشد بسیاری از افراد آن را جدی نمی گیرند در حالی که باید این مسئله را در نظر بگیرند که افسردگی همیشه خفیف نمی باشد بلکه می تواند حالت پیش رونده ای پیدا کند و آسیب جدی به عملکرد فرد بزند ، افسردگی در بسیاری از موارد باعث از دست دادن شغل، تحصیل و طلاق می شود.

افرادی که زمینه ژنتیکی این اختلال در آن ها وجود دارد و در سوابق خانوادگی آن ها افسردگی دیده می شود باید بیشتر آن را جدی بگیرند. شدیدترین حالت افسردگی زمانی است که فرد دچار علائم سایکوتیک می شود و علائم و نشانه هایی مانند هذیان و توهم از او دیده می شود در این شرایط ممکن است فرد در بیمارستان روانپزشکی بستری شود و برای بهبود او اقداماتی صورت گیرد.

توجه به علائم رایج در افسردگی

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند معمولا دو علامت اصلی در آن ها نشان داده می شود و حداقل یکی از آن ها همیشه در بیماران افسرده دیده می شود، این دو علامت شامل این موارد می باشند: خلق غمگین و لذت نبردن از چیزهایی که قبلا برای فرد جذابیت داشته است و از آن ها لذت می برده است.

علاوه بر این موارد علائم دیگری هم در افراد افسرده نشان داده می شود که عبارت اند از:

  • احساس ناامیدی
  • تغییرات در اشتها و خواب
  • بی انگیزگی
  • عدم تمرکز
  • احساس گناه
  • افکار مربوط به مرگ و خودکشی

شما به کمک مشاوره می توانید علائم و نشانه های افسردگی را دریابید و در مورد آن ها با مشاور صحبت کنید تا بهترین راه حل را بتوانید انتخاب کنید.

راه های نجات از افسردگی، راه های کوتاه مدت

اولین نکته که برای نجات از افسردگی باید آن را در نظر بگیرید این است که جلوی رشد و تشدید آن را بگیرید زیرا افسردگی باعث می شود که فردی بی انگیزه و بی انرژی باشید و هر چه افسردگی بیشتر شود و شدت یابد انگیزه شما برای درمان از بین می رود و دیگر تمایل ندارید تا به روزهای شاد و سالم برگردید.

در صورتی که نمی توانید به درمانگر مراجعه کنید و علائم و نشانه های خفیفی از افسردگی را تجربه می کنید در این خصوص بهتر است راهکارهایی که برای کوتاه مدت مناسب می باشد را در نظر بگیرید تا علائم و نشانه های افسردگی کاهش یابد.

  1. به سبک زندگی خود بیشتر دقت کنید

بسیاری از افراد زندگی یکنواخت و کسل کننده ای دارند و ممکن است دچار افسردگی پنهان شده باشند و خودشان در جریان نباشند افسرده شدن در زندگی روتین چیز عجیبی نمی باشد و به راحتی فرد می تواند افسرده شود زیرا ذهن انسان نیاز دارد تا افت و خیز را تجربه کند و احساس پویایی و نشاط داشته باشد، در صورتی که زندگی فرد تکراری و یکنواخت می شود زندگی اش را برای افسرده بودن آماده می کند.

برای این که زندگی را از رکود و افسرده شدن نجات دهید باید اقداماتی را انجام دهید این کارها می تواند کوچک باشد اما تاثیر بسیار بر روی زندگی شما در جهت پویایی خواهد داشت به طور مثال چند دقیقه مطالعه کنید، ساعت کوتاهی در هفته ورزش کنید، زمانی را به فعالیت های هنری اختصاص دهید و هم چنین قدم اولیه مناسبی را برای تغییر سبک زندگی تان بر دارید.

  1. راه های نجات از افسردگی: در فعالیت های اجتماعی درگیر شوید

افسردگی به  مرور زمان باعث می شود تا از اجتماع دور شوید و به سمت انزوا طلبی و گوشه گیری بروید، گوشه گیری در حقیقا در چرخه معیوب گرفتارتان خواهد کرد، به طوری که هر چه گوشه گیرتر شودید افسردگی شما بیشتر می شود و با شدت یافتن افسردگی انزوا نیز شدت خواهد یافت و روز به روز این چرخه بیشتر خواهد شد و خودش را تقویت خواهد کرد.

برای این که از افسردگی و انزوا نجات پیدا کنید باید از عملی تضاد استفاده کنید تا این چرخه بشکند برای این کار می توانید در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و زمان بیشتری از وقتتان را در جمع دوستتان بگذرانید در نتیجه شروع خوبی خواهید داشت و خواهید توانست به خوبی با افسردگی تان مقابله کنید، توجه داشته باشید که در ابتدا ممکن است شرکت کردن در جمع ها برای شما سخت و دشوار باشد اما شما با قدم های آهسته و پیوسته می توانید تلاش کنید تا در این زمینه موفق باشید.

  1. راه های نجات از افسردگی: استرس ها را کاهش دهید

زمانی که تحت فشار استرس و اضطراب قرار می گیرید هورمون کوتیزول در بدن شما ترشح می شود، این هورمون در کوتاه مدت مفید می باشد و می تواند برای مقابله با شرایط به شما کمک کند اما در صورتی که در برای مدت طولاتی ترشح شود مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت که یکی از آن ها افسردگی می باشد.

با استفاده از تکنیک های کنترل استرس مانند ریلکسیشن، مراقبه، تکنیک های تنفسی، ذهن آگاهی و غیره می توانید استرس را کاهش دهید هم چنین از افسردگی پیشگیری کرده و جلوی شدت آن را بگیرید.

  1. راه های نجات از افسردگی: به بهداشت خواب اهمیت دهید

خواب و وضعیت خلقی شما به میزان زیادی با یکدیگر در ارتباط می باشد و بر اساس تحقیقات انجام شده ۸۰ درصد از افرادی که به مشکل افسردگی دچار شده اند مشکلات مربوط به خواب را تجربه کرده اند، ارتباط خواب و افسردگی دو طرفه می باشد به طوری که خلق غمگین به تنهایی باعث مشکلات خواب نمی شود بلکه نداشتن خواب کافی یا خواب بی کیفیت همراه با بیدار شدن های مکرر باشد باعث افسردگی خواهد شد.

در صورتی که افسردگی باعث به وجود آمدن اختلالات خواب شود در این حالت برای این که علائم افسردگی را کاهش دهید باید اقداماتی را برای بهبود خوابتان انجام دهید، به عنوان مثال قبل از خواب استفاده از گوشی موبایل و وسایل الکتریکی را محدود کنید، به جای آن کمی کتاب بخوانید و فعالیت های آرامبخش انجام دهید، از انجام دادن کارهایتان در رختخواب و یا قبل از خواب بپرهیزید زیرا باعث می شود تا محل خوابتان به محیط پرتنشی تبدیل شود و این مسئله باعث می شود تا به سختی به خواب بروید و خواب راحتی نداشته باشید.

منبع : راه های نجات از افسردگی | روش های باورنکردی در جهان

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

طلاق عاطفی به شرایطی اطلاق می شود که زن و مرد به طور رسمی و قانونی از هم جدا نشده اند و زیر یک سقف زندگی می کنند، باهم غذا می خورند، باهم کار می کنند اما مسیرشان از یکدیگر جدا بوده و از «ما» تبدیل به «من» می شوند و هر کدام هدف جداگانه ای را دنبال می کنند.

 دو انسان کاملا بیگانه و بی تفاوت نسبت به یکدیگر که یادآور اصطلاح «سندروم آشیانه خالی» می باشند.

در هنگام طلاق عاطفی زوجین دیگر هیچ احساسی به یکدیگر ندارند و نسبت به رفتار، شخصیت و شرایط یکدیگر بی تفاوت هستند.

در طلاق عاطفی زن و مرد از نظر روانی و عاطفی فاصله زیادی با یکدیگر دارند، گویی که اصلا هم دیگر را نمی بینند. 

زن و مردی که در زندگی مشترکشان به مرحله طلاق عاطفی رسیده باشند، نسبت به نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی یکدیگر کاملا بی تفاوت هستند و طبیعتا تلاشی برای بهبود رابطه انجام نمی شود.

آن ها معمولا مشاجرات کمی با یکدیگر دارند و چون نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده اند هیچ شکایتی از رفتار یکدیگر نمی کنند و دیگر اهمیتی به این مسئله نمی دهند که به چه علت همسرشان کار اشتباهی می کند.

دلایل بروز طلاق عاطفی

طلاق عاطفی می تواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله:

  • انتخاب و ازدواج غلط و نادرست
  • دخالت های اطرافیان
  • بی توجهی نسبت به نیازهای یکدیگر
  • خیانت
  • پرخاشگری
  • داشتن انتظارات نامعقول از یکدیگر

اما از همه این موارد که بگذریم عدم آمادگی برای ازدواج و ناآگاهی و عدم آموزش کافی در زمینه حل تعارضات بین فردی دلیل اصلی شکل گیری طلاق عاطفی بین زن و مرد است.

طلاق عاطفی

زمانی که فردی تصمیم به ازدواج می گیرد اگر به خوبی از انگیزه خود برای ازدواج آگاه نباشد و نداند که در اصل به چه هدفی می خواهد ازدواج کند و معیارها و ملاک های خود را به خوبی تشخیص ندهد قطعا در زندگی مشترک خود به مشکل می خورد.

از طرفی همه ما می دانیم که زندگی مشترک چالش های زیادی به همراه دارد و با توجه به اینکه دو فرد با ویژگی شخصیتی و شرایط محیطی مختلف با یکدیگر ازدواج می کنند و تصمیم می گیرند که با یکدیگر زندگی کنند طبیعی است که در بسیاری از زمینه ها با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و اگر این اختلاف نظر با عدم مهارت در حل سازگارانه تعارض ها همراه باشد می تواند مشکلات بسیاری از جمله طلاق عاطفی را در پی داشته باشد.

مشکل بسیاری از افراد این است که تصویری رویایی از ازدواج و زندگی مشترک دارند، گاهی نیز برخی افراد به امید تمام شدن مشکلات در خانواده پدری شان تن به ازدواج می دهند و زمانی که با شروع زندگی مشترک با چالش ها و اختلاف هایی که با همسر دارند روبرو می شوند، شوکه می شوند و توان و مهارت حل مشکلات و اختلافات را به صورت سازگارانه ندارند و شروع به جر و بحث و  دعوا و درگیری با یکدیگر می کنند تا از این طریق هرکدام بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند، هیچکدام به پذیرش ویژگی های شخصیتی یکدیگر فکر نمی کنند و تنها به تغییر دادن طرف مقابل شان فکر می کنند و پیامد چنین تفکر و راهبردی می شود ناامیدی و دلسردی مطلق نسبت به فرد مقابل و در نتیجه سکوت و بی تفاوتی و در نهایت طلاق عاطفی!

نشانه های طلاق عاطفی

  • عدم اشتیاق برای وقت گذرانی با یکدیگر
  • عدم دلبستگی و وابستگی زن و شوهر به یکدیگر
  • افزایش سرگرمی های بیرون از خانواده
  • افزایش روابط فرا زناشویی
  • کاهش بحث های سازنده
  • مطرح کردن مسائل و اختلافات خانوادگی در بیرون از چارچوب خانواده
  • تمرکز بیش از حد پدر یا مادر بر نیازهای فرزندان و در مقابل کاهش توجه به نیازهای یکدیگر
  • افزایش سرزنش یکدیگر و بی توجهی به ویژگی های مثبت
  • مقایسه کردن مداوم همسر با افراد دیگر 
  • تمرکز بیش از حد به خاطرات گذشته و بی توجهی به اتفاقات آینده
  • افزایش سفرها و مهمانی های انفرادی 

روند طلاق عاطفی به چه صورت است؟

همانطور که اشاره شد زن و مرد در ابتدا برای تغییر دادن یکدیگر و به دلیل اختلاف در مسائل مختلف با یکدیگر مشاجره می کنند و این مشاجره ها مدتی طول می کشد اما بعد از مدتی دعوا و درگیری فروکش می کند و زن  و مرد نسبت به یکدیگر بی تفاوت می شوند و به طلاق عاطفی می رسند.

از آنجایی که در چنین مرحله ای زن و شوهر علاقه ای به یکدیگر ندارند و در واقع در یک خانه هستند و کاری به یکدیگر ندارند منطقی این است که به صورت رسمی از یکدیگر جدا شوند اما این اتفاق به چند دلیل نمی افتد و زن و مرد با وجود این که از بودن در کنار هم و حضور یکدیگر لذتی نمی برند ترجیح می دهند که به زندگی با یکدیگر تحت هر شرایطی ادامه بدهند. 

یکی از دلایل اصلی ادامه دادن زندگی مشترک تحت این شرایط حضور فرزندان است. افکاری که والدین درباره فرزندان در سر می پرورانند و نگرانی در مورد آینده آن ها سبب می شود که ترجیح دهند زندگی مشترکشان را هرچند سرد و بی روح ادامه دهند.

از دیگر دلایل می تواند نگرانی بابت شرایط زندگی بعد از طلاق و مشکلات اقتصادی و نداشتن هیچ گونه حمایتی باشد، این مورد بیشتر در مورد خانم ها صدق می کند. 

خانمی که خانه دار است و هیچ منبع درآمد و شغل و همچنین خانواده حمایت گری هم ندارد ممکن است مدام با خود فکر کند که بعد از طلاق چه بلایی سرم می آید و چگونه باید امرار معاش کنم، این نگرانی در مورد آینده و نداشتن هیچگونه پشتوانه مالی و عاطفی سبب می شود که زن تصمیم بگیرد تحت هر شرایطی با همسرش زندگی کند و شرایط را تحمل کند.

مسئله دیگر می تواند مهریه باشد. بسیاری از آقایان از ترس مهریه، تصمیم می گیرند که به زندگی سرد و بی روح با همسرشان ادامه دهند و به طلاق فکر نکنند.

آمار طلاق عاطفی در کشور ما چگونه است؟

با توجه به اینکه طلاق عاطفی در جایی ثبت نمی شود نمی توانیم آمار دقیقی از آن ارائه دهیم، اما تحقیقات نشان می دهند که از هر دو ازدواج، یک مورد از آن ها به طلاق عاطفی می رسند.

راه های پیشگیری از طلاق عاطفی

اگر از زنان و مردانی که رابطه عاطفی سردی با همسران خود دارند بپرسیم که در ابتدای ازدواجشان حسشان نسبت به همسرشان چه بوده اکثر آن ها حرف از دوست داشتن می زنند. 

گاهی زندگی مشترکشان را با عشق شروع می کنند و گاهی سنتی ازدواج می کنند ولی در طی مدت آشنایی بینشان علاقه بوجود می آید بنابراین اکثریت افراد در ابتدای زندگی شان احساس علاقمندی نسبت به یکدیگر داشتند و هیچگاه به دنبال دعوا و جر و بحث با یکدیگر نبودند اما چه می شود که آن عشق و دوست داشتن اولیه به یکباره به نفرت تبدیل می شود؟

عدم توانایی حل مسئله

واقعیت این است که دلیل بروز طلاق عاطفی؛ عدم علاقه نسبت به یکدیگر نیست بلکه مشکل اصلی عدم توانایی حل مسئله در زوجین است.

اگر که آموزش های لازم قبل از ازدواج به زن و مرد داده شود و هر کدام دوره های آموزش مهارت های بین فردی را ببینند و یاد بگیرند که چطور در مورد مشکلاتشان با یکدیگر حرف بزنند و آن ها را مورد بررسی قرار دهند و راه حل مناسب برایشان پیدا کنند، می توانند از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرند و از بروز اختلاف نظر در مورد یک مسئله واحد هراس نداشته باشند.

تفاوت های فردی و شخصیتی

اما در برخی موارد نیز علت بروز طلاق عاطفی چیزی بیش از اختلافات رایج و معمول است. گاهی زن و مرد آنقدر با یکدیگر تفاوت دارند که دنیایشان به طور کامل با یکدیگر فرق می کند و تحت هیچ شرایطی نمی توانند همدیگر را درک کنند، شاید در ابتدا این زوجین تلاش زیادی برای درک یکدیگر بکنند ولی متاسفانه میزان تفاوت های فردی و شخصیتی آنقدر متفاوت است که راهی به جز جدایی عاطفی یا رسمی نیست چون هیچکدام از آن ها کنار هم حالشان خوب نیست، راه پیشگیری از بوجود آمدن چنین شرایطی مراجعه به مشاور پیش از ازدواج است. 

مشاور پیش از ازدواج می تواند به شما کمک کند تا نقاط قوت و ضعف خودتان و همچنین نقاط قوت و ضعف فرد مقابل تان را بشناسید و اطلاعات و شناخت بیشتری از یکدیگر کسب کنید، میزان تفاهمات و تفاوت های بین فردی تان را مورد بررسی قرار دهید، از علایق هم آگاه شوید و در نهایت بتوانید با استفاده از اطلاعات به دست آمده تصمیم گیری کنید. 

اگر در جلسه مشاوره با توجه به مصاحبه ها و آزمون هایی که از افراد گرفته می شود مشخص شود که زن و مرد اختلاف زیاد و دردسر سازی با یکدیگر دارند حتما در مورد آن به مراجعان اطلاعات کافی داده می شود و با تاکید بر فکر بیشتر تصمیم گیری را بر عهده خودشان می گذارد. اگر با وجود چنین شرایطی زن و مرد هنوز هم روی تصمیم خودشان برای ازدواج با یکدیگر مصمم باشند، مشاور سعی می کند با آگاهی دادن در مورد مشکلات احتمالی و آموزش برای حل تعارضات  به صورت مسالمت آمیز، آن ها را برای شروع زندگی مشترک آمده کند.

در صورت بروز طلاق عاطفی چه اقداماتی انجام دهیم؟

بدترین کاری که یک زوج می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند این روند برای همیشه ادامه پیدا کند، به هر دلیلی که رابطه شما و همسرتان به سردی گراییده نیاز هست که برای بهبود شرایط و یا تمام کردن این شرایط اقدامات لازم را انجام دهید. 

ادامه دادن زندگی با این شرایط می تواند به مرور از شما و همسرتان افرادی افسرده بسازد و همینطور فرزندانتان را نیز در معرض آسیب قرار دهد.

شاید تنها دلیل شما برای ادامه زندگی با همسری که علاقه ای به وی ندارید فرزندان تان باشد اما بودن در یک محیط سرد و بی عاطفه می تواند باعث شود که فرزندانتان نیز سرد و بی عاطفه رشد کنند، محبت کردن را یاد نگیرند یا اینکه بسیار حساس شوند و احساس کمبود کنند و برای رهایی از احساس های ناخوشایند خود و دوری از محیط خانوادگی سرد و بی روح به سمت محیط بیرون از خانواده کشیده شوند.

 

منبع :  طلاق عاطفی / زیر یک سقف با قلب های شکسته

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

رابطه با زن شوهردار ، دلایل علمی و پیامدها

در اکثر فرهنگ ها رابطه با زن شوهر دار عمل زشتی به حساب می آید و جزء خطوط قرمز روابط می باشد و امروزه موارد متعددی مشاهده می شود که با زن شوهر دار ارتباط برقرار می کنند، برقراری این نوع روابط هنجارشکنی های بسیاری را ایجاد می کند و آسیب های جبران ناپذیری به دنبال دارد و به کانون خانواده لطمه وارد می کند و مساله ای که در این باره باید مورد بررسی قرار گیرد چگونگی برقراری این روابط می باشد.

مثلا در بعضی از مواقع رابطه با زن شوهر دار بدن هیچ ذهنیت بدی و به سادگی شکل می گیرد اما به مرور زمان ماهیت های جدی تری به خود می گیرد و به خانواده دو طرف آسیب های بسیاری وارد می کند.

در صورتی که شما هم با مشکل این چنینی رو به رو هستید می توانید از مشاور خیانت یا مشاور خانواده کمک بگیرید.

رابطه با زن شوهردار، دلایل اصلی

نفر سوم رابطه شدن دلایل بسیاری دارد که در این مقاله مهم ترین دلایلی که باعث بر قراری رابطه با زن شوهردار می شود می پردازیم و در صورتی که شما با چنین مساله ای رو به رو شدید می توانید از روانشناس متخصص کمک بگیرید تا در این زمینه شما را راهنمایی کند.

  1. نیازهای جنسی، عاطفی و هیجانی

متاسفانه بسیاری از افراد رفع نیاز های خود را از هر چیزی مهم تر می دانند و هرگز نمی توانند این مسئله را بپذیرند و واقعیت را درک کنند که امکان ارضای غرایز و نیازهای ما در هر شرایطی وجود ندارد و در بسیاری مواقع لازم است که شخص محدودیت هایی را برای خود ایجاد کند.

این افراد برای خود و خواسته هایشان ارزش بسیاری قائل هستند و به همین دلیل برای رفعه نیاز جنسی شان با زنی که همسر دارد وارد رابطه می شوند و مرزهای اخلاقی را زیر پا می گذارند و به این مسائل توجهی ندارند.

این مشکل در بسیاری از مواقع به دلیل تربیت نادرست و سبک تربیتی غلط در زمان کودکی می باشد که نشان می دهد فرد از خود انضباطی کافی و درستی برخوردار نمی باشد و نمی توانند نیازهای خود را به زمان دیگری موکول کند و آن را به تعویق بیندازد.

  1. گذشته بی بند و بار زن

زنانی که در دوران مجردی روابط بسیار آزادانه ای داشته اند و بی قید و بند هستند مسلما در محیط اجتماعی نامناسبی قرار دارند و اطرافیان آن ها نیز شخصیتی مشابه دارند در صورتی که بعد از ازدواج سبک زندگی خود را تغییر ندهند به احتمال زیاد در موقعیت هایی قرار می گیرند که به شوهرشان خیانت کنند.

اطرافیان شخصیت آن دختر را می شناسند و به همین دلیل راحت تر به خودشان اجازه می دهند تا وارد حریم خصوصی این زن شوند و با وجود متاهل بودنش همچنان بخواهند که با او رابطه داشته باشند و نیازهای جنسی و عاطفی خود را رفع کنند.

  1. رابطه به خاطر احساس تنهایی زن شوهردار

برخی از مردان زمانی که مشاهده می کنند زنان در رابطه زناشویی خود تنها هستند و صمیمیت خوبی با همسرشان ندارند از آن ها سوء استفاده می کنند و این زنان چون احساس تنهایی می کنند بیش از دیگران در معرض آسیب هستند و اگر محبتی از طرف جنس مخالف دریافت کنند به راحتی جذب او می شوند.

برخی از مردان از این آسیب پذیر بودن زنان سوء استفاده می کنند و به حریم خصوصی زن وارد شده و با انجام دادن رفتارهای محبت آمیز، صمیمیتی میان خود و زن شوهر دار ایجاد می کنند و به برقراری رابطه فرازناشویی می پردازند. مردانی که وارد این رابطه ها می شوند در بسیاری از مواقع متاهل هستند و در روابط عاطفی شان با مشکلاتی رو به رو می شوند و زنان هم به دلیل این که حمایت آن مرد را دریافت می کنند به سمت او کشیده می شوند و تمایل دارند با او در ارتباط باشند.

  1. رابطه با زن شوهردار، اختلال های شخصیتی زنان

بر اساس مشکلات انجام شده افرادی که از نظر روانشناختی و شخصیتی تحت فشار هستند راحت تر به سمت روابط غلط کشیده می شوند و آسیب پذیر تر می باشند و در برخی مواقع احتمال دارد افراد برای حل مشکلات خود به روابط غلط پناه ببرد و امروزه اختلالات روانشناختی در زنان مانند افسردگی و اختلالات شخصیتی از جمله شخصیت مرزی بسیار شایع شده است و باید به صورت جدی این اختلالات حل شود و درمان و پیشگیری های لارم برای حل این مشکلات در اولویت قرار گیرد.

  1. دوران مجردی کوتاه

کیفیت و سبک زندگی در دوران مجردی یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در رابطه بعد از ازدواج می باشد، افرادی که دوران مجردی کوتاهی داشته اند و در سن کم متاهل شده اند و هم چنین دوران عقد خوبی را تجربه نکرده اند از نظر عاطفی و احساسی خللی در زندگی خود حس می کنند و به رمانتیک بازی و بروز احساسات و ابراز محبت نیاز دارند و به همین دلیل بیش از دیگران ممکن است به روابط فرازناشویی و آسیب زا نظیر رابطه با زن شوهر دار روی آورند.

  1. مشکلات اقتصادی

به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر برخی از افراد به رسپی گری می پردازند که متاسفانه در کشور ما نیز وجود دارد و این روسپی گری ها تنها مربوط به دختران مجرد نمی شود بلکه برخی از زنان متاهل برای امرار معاش روزانه تن به این کار می دهند تا بتوانند زندگی شان را بچرخانند.

بسیاری از مردان برای رفع نیاز جنسی خود با روسپی ها در ارتباط اند اما هرگز از هویت واقعی این افراد و وضعیت تاهل آن ها اطلاعاتی ندارند و بدون شناخت و آگاهی با آن ها همبستر می شوند.

  1. رابطه با زن شوهردار، تنوع طلبی

افرادی که سبک زندگی آن ها از نوع عشرت طلبانه باشد معمولا تنوع طلبی را در پیش می گیرند و در این شرایط احساس می کنند که آزاد هستند و هر رابطه ای را می توانند تجربه کنند و هیچ چارچوبی برای آن ها وجود ندارد و محدودیت ها را به راحتی کنار می گذارند و این افراد به راحتی خط قرمز ها را زیر پا گذاشته و قبح هر عملی را برای خود می شکنند و در نتیجه با زن شوهر دار ارتباط برقرار می کنند و نیازهای جنسی شان را رفع می کنند.

  1. رابطه با زن شوهر دار برای انتقام جویی

برخی از مردان برای این که از دوستان شان انتقام بگیرند با زنان شوهردار ارتباط برقرار می کنند زیرا ارتباط داشتن با همسر یک مرد بار روانی بسیار زیادی برای او ایجاد می کند و انگ اجتماعی بسیاری به همراه دارد  و برخی از افراد به دلیل  کینه و دشمنی که با دوستان گذشته خود دارند می خواهند به او آسیب بزنند و ارتباط داشتن به زن شوهردار را برای انتقام جویی انتخاب می کنند.

رابطه با زن شوهر دار، آسیب ها و پیامدها

رابطه داشتن با فرد متاهل یک نوع خیانت به حساب می آید و زندگی مشترک های موفق را با تهدیدهایی رو به رو می کند و همچنین این نوع ارتباط پیامد و آسیب های زیادی برای طرفین خواهد داشت که در زیر نمونه ای از مهم ترین این آسیب ها را بیان می کنیم:

  1. دلسردی نسبت به زندگی

رابطه با زن شوهر دار نمی تواند یک رابطه گذرا و بدون دردسر باشد زیرا احتمال بر ملا شدن آن بسیار زیاد است و این مسئله ذهن زنان را به شدت درگیر کرده است و استرس و اضطراب زیادی را برای آن ها به همراه دارد زیرا آن ها نسبت به همسرشان خیانت می کنند و می ترسند او متوجه شود و زندگی آن ها از هم بپاشد.

این مساله به مرور زمان هر دو نفری که در رابطه فرازناشویی هستند را درگیر می کند و احساسات ناکامی، دلسردی و درماندگی را برای آن ها به وجود می آورد.

  1. کاهش آستانه تحمل

هنگامی که با زن شوهردار در ارتباط هستید استرس ها و اضطراب های بسیاری به شما وارد می شود و شما به شدت حساس می شوید و آستانه تحملی روانی شما کاهش می یابد و در این شرایط ممکن است رفتارهای اشتباهی را انجام دهید و تصمیم های غلطی بگیرید و احتمال دارد زندگی مشترک موفق شما از هم پاشیده شود و به حد زیادی پایین بیاید.

  1. عذاب وجدان

روابط زناشویی اگر خارج از ازدواج رسمی باشد در بسیاری از جوامع و ادیان کار ناپسند و خارج از عرف می باشد و زندگی افراد را با چالش هایی رو به رو می کند اگر چه در این رابطه ممکن است زن متاهل به آرامش موقتی در رابطه برسد اما در واقع این حس گذرا می باشد و بعد از مدتی دچار عذاب وجدان شده و احساس پشیمانی و گناه می کند علاوه بر این، احساس گناه تنها به زن محدود نمی شود بلکه مرد نیز درگیر آن شده و این مسئله در بلند مدت بر روان آن ها اثر منفی می گذارد و سلامت روان آن ها را با مشکلاتی رو به رو می کند و فرد دچار مشکلات روانشناختی مانند افسردگی و اضطراب می شود.

 

  1. از بین رفتن بنیان خانواده

زمانی که فردی متوجه شود که همسرش به او خیانت کرده است در بسیاری از مواقع بخشیدن و کنار آمدن با این موضوع کار آسانی نمی باشد زیرا این مسئله شوک بسیار بزرگی بر مرد وارد کرده است و دیگر او قادر نخواهد بود تا زندگی خود را ادامه دهد و در نتیجه مشکلاتی در زندگی زناشویی آن ها به وجود آمده است که باعث از هم پاشیده شدن خانواده، بالا رفتن آمار طلاق و مشکلات مربوط به فرزندان شده است به صورتی که پیامدهای اجتناب ناپذیری به دلیل افزایش رابطه با زن شوهردار به وجود آمده است.

  1. بروز خشونت های خانگی

پذبرفتن خیانت از جانب زنان در جامعه کمتر دیده شده است و مردان هنگامی که با این موضوع برخورد می کنند آمادگی روانی کمتری دارند و احتمال دارد اقدامات پرخاشگرانه ای انجام دهند زیرا بسیاری از خشونت های خانگی به خاطر مسائل ناموسی می باشد و خیانت زن و برملا شدن رابطه او با مردی دیگر جزئی از مسائل ناموسی می باشد.

  1. مواجهه با طرد اجتماعی

ارتباط با زن شوهر دار از نظر اجتماع قابل پذیرش نمی باشد و هنگامی که این موضوع برملا شود آبروی شما را به خطر می اندازد و باعث خواهد شد که از نظر اجتماعی جایگاه خود را از دست بدهید و از طرف دیگران طرد شوید، در فرهنگ های کوچک تر طرد شدن بسیار سخت است و فشارهای زیادی را به افراد وارد می کند و باعث می شود که آن ها در معرض آسیب های روانشناختی قرار بگیرند.

نفر سوم یک رابطه شدن عوارض و آسیب های بسیاری را به همراه دارد و شما باید قبل از ازدواج با مشاوره صحبت کنید تا بتوانید تصمیم درستی در زندگی بگیرید تا در آینده درگیر این مسائل نشوید و انتخاب صحیحی از همان ابتدا داشته باشید.

منبع : رابطه با زن شوهردار

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

معمولا افراد خودشیفته در زمان آشنایی این ویژگی خود را به خوبی پنهان می کنند اگرچه ممکن است بتوانید برخی از علائم را متوجه بشوید. اما اگر عشق شما کورکورانه باشد احتمالا نمی توانید همین نشانه های کم را نیز مشاهده کنید اما با گذشت زمان این علائم پررنگ تر می شوند و به جایی می رسد که دیگر نمی توانید آن ها را نادیده بگیرید. در این مقاله به نشانه ازدواج با فرد خودشیفته پرداخته شده است.

نشانه های زیر به شما کمک می کند تا تشخیص دهید همسر آینده یا فعلی شما خودشیفته است یا نه. توجه داشته باشید که این نشانه ها نشانه قطعی نمی باشند و ممکن است نشانه مشکل دیگری نیز باشند.

نشانه افراد خودشیفته

1.آن ها معتقد هستند که هیچ کس قابل اعتماد نیست

آیا تاکنون با افرادی آشنا شده اید که بیان می کنند هیچ کس قابل اعتماد نیست؟ احتمالا این به این دلیل است که خود این افراد نیز قابل اعتماد نیستند و دنیا را از دید خود می بینند. البته همیشه اینگونه نمی باشد.

2. از افراد استفاده می کنند

آیا تاکنون مشاهده کرده اید که نامزد شما تنها به دنبال سو استفاده از دیگران می باشد و پس از این که کارش راه می افتد دیگر جواب زنگ آن ها را نمی دهد یا به بیان دیگر آن ها را دور می اندازد؟

افراد خودشیفته معمولا به دیگران به چشم یک ابزار برای رسیدن به هدف خود نگاه می کنند و حاضر نیستند به دیگران کمک کنند.

3. همیشه بیان می کنند که مشکل از دیگران است

آیا تاکنون احساس کرده اید که از دید نامزد شما تمام مشکلات و اتفاقات تقصیر دیگران است؟ آیا تاکنون احساس کرده اید که در تمام دعواها شما را مقصر می داند و حتی اگر معذرت خواهی کند می گوید من معذرت می خواهم ولی تقصیر خودت بود.

آن ها همیشه تصور می کنند که به حق خودشان نرسیده اند و سزاوار چیزی بیش تر از آنچه دارند هستند و دیگران حق آن ها را خورده اند.

4. نمی توانید از آن ها انتقاد کنید

یکی از اصلی ترین ویژگی های افراد خودشیفته این است که نمی توانند تحمل کنند از آن ها انتقاد شود و این کار را نوعی توهین می دانند و به سرعت واکنش نشان می دهند.

برای آن ها مهم نیست که انتقاد شما سازنده می باشد یا خیر، تنها این که از آن ها انتقاد می کنید باعث می شود عصبی شوند.

5. آن ها باید بهترین، برجسته ترین و باهوش ترین فرد جمع باشند.

افراد خودشیفته باید مورد تحسین قرار بگیرند، این افراد همیشه تمایل دارند که به قول معروف گل سر سبد مجالس باشند و همه از هوش و ذکاوت آن ها تعریف کنند. اما اگر این احساس را پیدا نکنند ممکن است ناراحت شوند یا حتی جمع را ترک کنند.

6.عاشق توجه بودن از نشانه های ازدواج با فرد خودشیفته

شاید این افراد از بیرون با اعتماد به نفس به نظر برسند اما به شدت به توجه دیگران نیاز دارند و به دنبال این هستند تا شخصی از آن ها تعریف کند و با این کار احساس می کنند که از دیگران بهتر هستند.

7. کمبود اعتماد به نفس

موضوعی که در مورد قبل هم به آن پرداخته شد کمبود اعتماد به نفس این افراد می باشد این افراد ممکن است برای جبران کمبود اعتماد به نفس عکس های غیرواقعی از خود در فضای مجازی انتشار دهند یا حتی اخبار دروغ در مورد خودشان انتشار دهند تنها برای این که احساس قدرت داشته باشند.

8. آن ها تمایل دارند که دیگران را پایین نگه دارند

همان طور که اشاره شد افراد خودشیفته تمایلی برای کمک به دیگران ندارند و از طرفی دوست دارند که دیگران در سطح پایین تری از آن ها قرار داشته باشند و این موضوع برای آن ها خوش آیند است.

51 نشانه که با فرد خودشیفته ازدواج کرده اید

9. به ظاهر خود اهمیت زیادی می دهند

شاید این افراد مشکلات زیادی داشته باشند اما همیشه ظاهر خود را حفظ می کنند زیرا ظاهر و موفقیت ظاهری برای آن ها اهمیت بسیار زیادی دارد. 

10. اگر آن ها را ترک کنید پشت سر شما شایعه می سازند.

البته این مورد را نمی توانید متوجه شوید ولی اگر همسرتان قبلا ازدواج کرده باشد می توانید از حرف های او متوجه شوید که چقدر علاقه دارد پشت سر کسی که او را ترک کرده است شایعه بسازد تنها برای این که او را مقصر جلوه دهد.

زیرا همان طور که گفته شد این افراد هیچ وقت خود را مقصر نمی دانند و همیشه انگشت اتهام را به سمت دیگران می گیرند.

11. آن ها در جمع مانند یک ملکه یا پادشاه با شما رفتار می کنند

آن ها در جمع بسیار از شما و حسن های شما تعریف می کنند و بیان می کنند که بسیار کامل هستید. در حالی که این تعریف ها غلو آمیز بوده و در خانه از این صحبت ها خبری نیست.

12.کار های خوب خود را جار می زنند

یکی از ویژگی های دیگر افراد خودشیفته این است که کارهای خوب خود را جار می زنند، در حقیقت این کار ها را انجام می دهند تا دیگران آن ها را فرد خوبی بدانند.

13.ریاکاری

افراد خودشیفته بیش تر از افراد دیگر علاقه ریاکاری دارند ولی ممکن است از آن آگاهی نداشته باشند. همان طور که ذکر شد این افراد معمولا به دیگران نشان می دهند که آدم خوب، باهوش، زیبا، آرام و به معنای واقعی کلمه شایسته هستند اما اینگونه نیست و این تنها تلاشی است که برای حفظ ظاهر دارند.

14. دروغ گو های خوبی هستند

افراد خودشیفته دروغ گو های بسیار ماهری هستند و می توانند هر دروغی را با دروغ دیگر بپوشانند. آن ها حتی ممکن است در مورد احمقانه ترین چیزها مانند رستورانی که ناهار را در آن میل کرده اند دروغ بگویند. 

حتی ممکن است این افراد از موفقیت های خود داستان هایی بسازند تنها برای این که احترام بیش تری به دست آورند.

15.تهدید به خشونت فیزیکی

اگر کسی دروغ آن ها را متوجه شود و سعی کند آن را رو کند به شدت عصبی می شوند و حتی فرد را تهدید به خشونت فیزیکی می کنند جملاتی مانند، یه کاری نکن بزنم تو دهنت و جملات دیگری با این مضمون نشان دهنده خودشیفتگی فرد می باشد.

16. علاقه زیادی به انتقام گرفتن دارند

افراد خودشیفته به آسانی کسی را نمی بخشند و معمولا افراد کینه توزی هستند و برای انتقام از دیگران نقشه می ریزند. سعی نکنید با آن ها در این بازی انتقام شرکت کنید زیرا شکست می خورید و حتی اگر برنده هم شوید متوجه می شوید که ارزش آن همه تلاش را نداشته اند.

17. به قوانین و اخلاق توجه نداشتن از  نشانه های ازدواج با فرد خودشیفته

ممکن است تعجب کنید وقتی متوجه شوید که همسرتان به شکستن قوانین علاقه دارد و قوانین را نادیده می گیرد، او ممکن است در حالت مستی رانندگی کند، چراغ قرمز را رد کند یا حتی در پرداخت صورت حساب رستوران تقلب کند. 

این به این دلیل می باشد که آن ها احساس می کنند بالاتر از قانون قرار دارند و حتی اگر این رفتار آن ها را زیر سوال ببرید بیان می کنند که قوانین برای کنترل افراد عادی است نه آن ها.

18 از داشتن رئیس متنفر هستند

تا الان حتما متوجه شده اید که این افراد نمی توانند کسی را بالاتر از خودشان ببینند و به همین دلیل از داشتن رئیسی که کار آن ها را نظارت کند یا به آن ها دستور بدهد متنفر هستند و دوست دارند خودشان رئیس خودشان باشند.

اگر آن ها رئیسی داشته باشند به صورت مداوم از او شکایت می کنند ولی اگر رئیس باشند همیشه از سختی های کار و دشوار های آن می گویند.

19. مرزها را رعایت نمی کنند

این افراد نمی توانند حریم شخصی شما را رعایت کنند و علاقه ای هم به این کار ندارند.

20. سعی می کنند شما را از دوستان تان دور کنند

این افراد همیشه تلاش می کنند تا شما را از دیگران دور کنند و احساس می کنند که دیگران لیاقت دوستی با آن ها را ندارند. یکی از دلایل این کار این است که دیگر نیاز نیست نگران فاش شدن دروغ ها یا راز های خود باشند بنابراین حضور دیگران را در زندگی مشترک تان کم رنگ می کنند.

21. شما را کنترل می کنند

همان طور که گفته شد این افراد حریم خصوصی شما را رعایت نمی کنند و ممکن است با چک کردن ایمیل، گوشی همراه، تماس ها، پیامک ها و موارد دیگر سعی کنند رفتارهای شما را کنترل کنند.

یکی از دلایل این که شما را از دوستان تان دور می کنند نیز همین می باشد تا شما را منزوی کرده و زیر سلطه خود بگیرند. 

این کنترل حتی می تواند شامل ظاهر شما هم بشود ممکن است تاکید داشته باشند که باید لباس بسیار پوشیده یا برهنه بپوشید تا مناسب جمع باشید در حالی که خودتان همچنین چیزی نمی خواهید.

او ممکن است دوست داشته باشد که مورد تایید همگان باشید یا شاید هم بخواهد که به چشم نیایید تا امنیت او به خطر نیفتد به هرحال با هرکدام از این کارها سعی او در این است که شما را کنترل کند و به تصمیمات و نظرات شما اهمیتی نمی دهد.

22. کنترل مالی

یکی از مسائل دیگری که کنترل می کنند مسائل مالی می باشد، شما نمی توانید همان طور که دوست دارید پول خود را خرج کنید و برای مخارج خود باید پاسخگو باشید. آن ها هزینه های ناچیزی به شما می دهند و حساب آن هزینه ها را هم از شما می گیرند.

23. خانواده ای کامل می خواهند

خانواده افراد خودشیفته باید کامل باشند، در مدرسه، در مهمانی، در دورهمی ها و تمام مجالس باید شکل کاملی داشته باشند و نباید عیبی داشته باشند. این کار ممکن است برای کودکان سخت باشد.

هیچ کس در این خانواده آزاد نیست تا خود واقعیش را نشان دهد و همیشه نگران هستند و استرس دارند.

منبع :  33 نشانه که با فرد خودشیفته ازدواج کرده اید

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

مهارت خویشتن داری، آموزش علمی خویشتن داری به کودکان

مهارت خویشتن داری یا مهار نفس یک نوع مهارت اکتسابی می باشد که باعث می شود فرد ارضای خواسته های خودش را تعویق بیندازد و رفتارهای او عجولانه نباشد، مهارت های خویشتن داری باید تقویت شود تا تاثیرات مفیدی بر روی اعتماد به نفس فرد، انعطاف پذیری، همدلی و غیره داشته باشد، ویژگی خویشتن داری باید از همان کودکی در فرد نهادینه شود تا این ویژگی در او جا بیفتد و از آن به درستی استفاده کند، والدین می توانند از روش های مختلفی استفاده کنند تا خویشتن داری در فرزندشان نهادینه شود و این مهارت با استفاده از تکنیک های خاصی تقویت می شود، همچنین برای این که مهارت فرزندپروری خودتان را تقویت کنید می توانید از مشاوره کودک کمک بگیرید تا در این زمینه راهنمایی های لازم را به شما بدهند و شما از راهکارهای آن استفاده کنید.

مهارت خویشتن داری، خویشتن داری به چه معنی است؟

یکی از مکانیسم های درونی خویشتن داری می باشد که باعث می شود فکر و عمل های زیان آور به عمل تبدیل نشود و فرد نسبت به آن فکرها مقاومت نشان می دهد و یکی از مهارت های زندگی می باشد که به فرد یاد می دهد رفتارهایش را کنترل کند و خودش را به خوبی با محیط واقعی تطبیق دهد.

خویشتن داری بر روی اعتماد به نفس تاثیر بسیاری دارد و افرادی که از مهارت خویشتن داری برخوردار هستند اعتماد به نفس آن ها بالا می باشد و همچنین این مهارت توسط تست نئو NEO مورد توجه قرار می گیرد و در صورتی که مسئله شما خویشتن داری می باشد و می خواهید آن را تقویت کنید می توانید از روانشناس کمک بگیرید و از او راهکار بخواهید، همچنین روانشناس متخصص از شما می خواهد تا طرحواره درمانی به خویشتن داری و محدودیت های واقع بینانه بپردازید.

فواید خویشتن داری

خویشتن داری فواید بسیاری برای فرد دارد و باعث می شود تا فرد به سرعت متوجه اشتباهات خود شود و سعی کند تا آن ها را رفع و اصلاح نماید فردی که با مهارت خویشتن داری از زمان کودکی آشنا شده باشد می تواند امیال خود را به تعویق بیندازد و از این طریق بهره وری و کارکرد مثبتش خود را افزایش دهد و کارهای خود را به درستی انجام دهد، علاوه بر این خویشتن داری هزینه های کمتری نسبت به سایر نظارت های بیرونی خواهد داشت و فرد از این مهارت می تواند در جهات مثبت استفاده کند.

ویژگی های افراد خویشتن دار

افرادی که از مهارت خویشتن داری برخوردار هستند از احساسات خوبی نسبت به خودشان برخوردار می باشند و اعتماد به نفس آن ها بالا است این افراد شایستگی خاصی دارند و با کفایت اند و از نظر کار بر روی توانایی های خودشان متکی می باشند و سعی می کنند روی پای خودشان بایستند.

این افراد روحیه انعطاف پذیری دارند و به خوبی می توانند با مشکلات و سختی ها رو به رو شوند و فشار روانی کمتری را در این زمینه تجریه کنند و آن ها به سختی و به ندرت تسلیم فشارها می شوند، آن ها در محبت کردن و همدل بودن نقش مهمی دارند و در شرایط دشوار به دیگران کمک می کنند.

آموزش مهارت خویشتن داری به کودکان

مهارت خویشتن داری در دوران کودکی نهادینه می شود و آموزش این مهارت نقش بسیار مهمی در کودکان دارد که در این مقاله چند تا از روش های کاربردی را بیان می کنیم تا از آن ها استفاده نمایید.

  1. الگو برداری از والدین

گام اول در یادگیری خویشتن داری این می باشد که والدین الگوی مناسبی برای کودکانشان باشند و کودکان از والدین الگوبرداری می کنند و همواره در حال تماشای آن ها می باشند پس بسیار مهم است که والدین مهارت های خویشتن داری خود را تقویت کنند و این مهارت را به خوبی یاد بگیرند.

  1. نه شنیدن

کودکان باید به خوبی با محدودیت های واقع بینانه آشنا شوند و در صورتی که با کلمه نه از طرف والدین رو به رو می شوند آن را بپذیرند، همچنین آن ها باید با توجه به شرایط خواسته های خودشان را به تعویق بیندازند و سعی کنند آن ها را در موقعیت های خاصی انجام دهند، نه گفتن به کودکان باید با موضوعات کوچکی شروع شود، به طور مثال اگر کودک بیش از اندازه شکلات می خورد والدین باید به خواسته او نه بگویند.

منبع : مهارت خویشتن داری

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

بر اساس باورهای قدیمی زنان مسئولیت خانه و مردان مسئولیت کار بیرون از خانه را به عهده دارند، اما امروزه که زنان و مردان به یک میزان کار می کنند، کار خانه نیز باید بین زنان و مردان تقسیم شود. اما برخی از مردان هنوز با این مسئله کنار نیامده اند. این مطلب به شما کمک می کند تا همسرتان را ترغیب کنید تا همکاری در خانه داشته باشند.

ابتدا مثال های زیر را بخوانید تا متوجه شوید چرا مردان باید در کار خانه به همسر خود کمک کنند.

  • سپیده 28 ساله، متاهل و شاغل است. هر روز صبح او به همراه همسرش از منزل خارج می شود و کمی زودتر از همسرش به خانه بر می گردد. بعد از برگشت به منزل مجبور است که به کارهای خانه رسیدگی کند. اما از آنجایی که او در محل کار خود بسیار خسته می شود، توان کافی برای رسیدگی به تمام کارهای خانه را ندارد. گاهی به این فکر می کند که شغلش را رها کند اما از یک طرف خانه نشینی به او حس بدی می دهد، از طرفی می داند که اگر کار نکند از نظر اقتصادی به او و همسرش فشار وارد می شود. او بارها از همسر خود خواسته که به او در کارهای منزل کمک کند، گاهی با کنایه، گاهی با عصبانیت، گاهی با غر زدن اعلام کرده که نیاز به کمک همسر دارد اما همسرش همکاری لازم را نمی کند و ترجیح می دهد بعد از اینکه از سرکار بر می گردد روی مبل لم دهد و استراحت کند. سپیده گاهی فکر می کند با این وضعیت هیچ گاه نمی تواند بچه دار شود و باید قید بچه دار شدن را بزند، چون در صورت بچه دار شدن روزهای سختی را پیش رو خواهد داشت.
  • فاطمه زنی 35 ساله، متاهل، خانه دار و صاحب دو فرزند است. قبل از اینکه فرزند دومش به دنیا بیاید به راحتی و بدون کمک همسر، کارهای خانه را انجام می داد بدون اینکه شکایتی نسبت به شرایط داشته باشد. اما با متولد شدن فرزند دوم، شرایط فرق کرد. مسئولیت های فاطمه بسیار زیاد شد و گاهی پیش می آید که هر دو فرزند فاطمه شروع بهانه گیری و لجبازی می کنند و همین امر، شرایط را بدتر می کند . گاهی آنقدر کارهای فاطمه در منزل زیاد می شود و آنقدر درگیر رسیدگی به بچه ها است که فرصت غذا درست کردن پیدا نمی کند. هرچند که هر طور شده تمام تلاشش را می کند که به تمام کارهایش برسد اما خستگی جسمی و روحی زیادی را تحمل می کند و گاهی با خود فکر می کند که دیگر هیچگاه فرصت استراحت و تفریح را نخواهد داشت. او هیچگاه شکایتی به همسر خود نمی کند و هیچوقت هم ازاو در خواستی برای کمک در کارهای منزل نمی کند چون او هم، با توجه به شرایط خانوادگی که داشته اینطور فکر می کند که کارهای خانه تماما بر عهده خانم است و همین امر سبب شده است که با وجود فشارهایی که به وی وارد می شود هیچگاه از همسر خود درخواست کمک در انجام کارهای خانه را نکند. اما مشکلی که وجود دارد این است که فاطمه در معرض اختلال افسردگی است و این بسیار دردناک است.

روایتی از زندگی سپیده و فاطمه را خواندید، طبیعتا آن ها شرایط سختی را می گذرانند، علاقمندی سپیده به شغلش در یک طرف، فشار اقتصادی در یک طرف، تحت فشار قرار گرفتن به دلیل مسئولیت های زیاد در یک طرف و در مقابل همه این ها احساس درک نشدن از طرف همسر می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

دلایل عدم همکاری در کار خانه

اما در این جا این سوال پیش می آید که آیا براستی دلایل عدم همکاری مردان در کارهای منزل چیست؟ چرا آقایان نمی توانند همسرشان را در این مسئله درک کنند؟

دلایل مختلفی می تواند در این امر دخیل باشد که در زیر به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.

همکاری شوهر در کار خانه

  • تاثیر عقاید پیشین

در جامعه مردسالاری گذشته مردان بسیار قدرت طلب بودند، تمایل زیادی به کارهای دشوار و پرخطر در بیرون از منزل داشتند و به این دلیل که معتقد بودند زن موجود ظریف و حتی بعضا ضعیفی بوده است کارهایی را که قدرت بدنی کمتری نیاز داشتند را به او می سپردند و همین امر باعث می شد که کارهایی مثل آشپزی و خانه داری کارهای آسان و زنانه محسوب شوند و اگر مردی سراغ همچین کارهایی می رفت در واقع ضعیف بودن خودش را نشان می داد.

نقل کردن این اعتقاد به معنی درست بودن آن نیست، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم چنین عقیده ای در گذشته وجود داشته و همین امر سبب شده است که در حال حاضر هم بسیاری از آقایان انجام دادن کارهای خانه را برای خود نپسندند و احساس کنند که قدرت و توانمندی شان زیر سوال رفته است.

  • تغییرات فرهنگی و اجتماعی سریع

همه ما می دانیم که در دهه های اخیر شرایط اجتماعی و فرهنگی تغییرات بسیار سریع و زیادی داشته. در گذشته این میزان از حضور خانم ها در اجتماع مرسوم نبوده و اکثر آقایان مادران خود را در منزل و در حال انجام دادن کارهای خانه مشاهده کرده اند، این در حالی است که مشاهده ای از بابت کمک پدرانشان به مادرانشان مشاهده نمی کرند، طبیعی است که این طرحواره در ذهن مرد شکل گرفته باشد که کارهای خانه با زن می باشد و مرد تحت هیچ شرایطی وظیفه ای در این زمینه ندارد. اما تغییرات فرهنگی و اجتماعی که درحال حاضر رخ داده است سبب تغییراتی در سبک و شیوه زندگی افراد شده که ممکن است خیلی از افراد هنوز با این سبک و شیوه زندگی سازگاری نداشته باشند و به همین دلیل نتوانند منطبق با شرایط موجود رفتار کنند.

  • عدم مهارت

برخی از آقایان نیز تمایل به کمک کردن دارند اما مهارتی در این امر ندارند و حتی ممکن است بارها به دلیل خرابکاری در حین انجام کار خانه این جمله را از همسرشان شنیده باشند که کار نکردن تو بهتر از کار کردنت است و همین یک جمله کافی است تا مرد، دیگر تمایلی به کمک کردن در کارهای منزل نداشته باشد.

  • مشخص نبودن وظایف

گاهی پیش می آید که خانم خانه فقط از این امر به همسرش شکایت می کند که تو به من کمک نمی کنی، و ممکن است به همسرش بگوید که به من کمک کن! به نظر شما در این شرایط چه اتفاقی می افتد؟ آیا همسر شما می داند که دقیقا باید چه کاری انجام دهد؟ آیا می تواند تشخیص دهد که در چه کاری شما نیاز به کمک دارید؟ بدیهی است که در چنین صورتی مرد این نوع شکایت را جدی نمی گیرد و تلاشی برای کمک به شما نمی کند.

حال این سوال پیش می آید که چطور می توانیم همسرمان را به انجام کارهای خانه ترغیب کنیم؟

ترغیب همسر برای انجام کارهای خانه

همان طور که بیان شد مردان دلایل مختلفی برای فرار از کار خانه دارند، حال باید بدانیم چگونه می توانیم آن ها را ترغیب به انجام کارهای خانه کنیم:

  • واقع بین باشید

واقع بینی مسئله ای است که در اکثر موارد می تواند کمک شایانی به شما بکند تا درک درستی از شرایط داشته باشید و با استفاده از درک درست از شرایط بتوانید به بهترین نحو و درست ترین شیوه رفتار کنید.

همانطور که اشاره کردیم، بسیاری از مردان هنوز هم تحت تاثیر عقاید گذشته قرار دارند و همین امر سبب می شود که با وجود مشاهده سختی های شما هیچگاه به خودشان اجازه ندهند که در کارهای منزل به شما کمک کنند. طبیعی است که چنین طرز تفکری برای شما خوشایند نباشد اما این واقعیتی از تفکر بسیاری از آقایان است و شما نمی توانید به یکباره انتظار تغییر آن را داشته باشید. بلکه نیاز است که دیدگاه همسرتان را در نظر بگیرید و بپذیرید و بعد در جهت تغییر آن اقدامات لازم را انجام دهید. تغییر دیدگاه می تواند با استفاده از گفت و گوی منطقی و البته تاکید بر حفظ اقتدار مرد و همینطور معاشرت با افرادی که همسرانشان در منزل کمک می کند، به مرور صورت بگیرد.

  • انتظارات معقولانه داشته باشید

در ابتدا سعی کنید که شرایط همسرتان را در نظر بگیرید، اگر که همسرتان وظایف شغلی سنگینی دارد و ساعات زیادی را بیرون از منزل می گذارند و شما فردی خانه دار هستید و وظایف سنگینی ندارید، انتظار بیش از حد از همسرتان نداشته باشید، خستگی او را در نظر بگیرید و سعی کنید مسئولیت کارهای منزل را خودتان بر عهده بگیرید، این یک تقسیم کار است: کارهای بیرون از منزل و رفع مایحتاج مالی با همسرتان و کارهای خانه با خودتان. البته این کاملا قابل درک است که شما دوست دارید همسرتان گاهی کنارتان باشد و کمکتان کند اما زمانی که او خسته است فرصت مناسبی برای چنین درخواستی نیست، می توانید در روزهای تعطیل از او درخواست کمک کنید.

اما اگر که به دلیل تولد فرزند، کارهای شما در منزل زیاد است و یا اینکه شاغل هستید کاملا منطقی است که از همسرتان انتظار کمک داشته باشید اما بازهم نیاز به تقسیم کار است و نباید یک نفر بیشتر از دیگری کار کند.

منبع : همکاری شوهر در کار خانه| چگونه شوهرم را ترغیب کنم در کار خانه کمک کند؟

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

برخی از افراد در روزهای سخت و دشوار رو به مصرف الکل می آورند تا سختی روز را فراموش کنند یا پشت سر بگذارند. با این حال باید بدانید که مصرف زیاد نوشیدنی های الکلی باعث ایجاد اضطراب می شود. بنابراین باید به روابط بین مصرف الکل و اضطراب آگاه باشید تا درگیر اختلالات اضطرابی نشوید.

به خاطر داشته باشید که مصرف مشروبات الکلی در دین اسلام منع شده است و نه تنها باعث اضطراب می شود بلکه مشکلات دیگری را نیز به همراه دارد که می توانید در مقالات دیگر در مورد آن ها آگاهی های لازم را کسب کنید.

در ابتدا باید از علائم اعتیاد به نوشیدنی های الکلی آگاه شوید تا بتوانید اضطراب خود را کنترل کنید:

علائم اعتیاد به الکل

در ابتدا باید توجه داشته باشید که ممکن است برخی از علائم زیر را تجربه کنید اما این بدین معنی نیست که به مصرف الکل اعتیاد دارید. علائم جسمانی اعتیاد به مشروبات الکلی می تواند شامل موارد زیر باشد:

  • سردرد
  • اختلال خواب
  • تکان دادن دست و پا
  • تغییرات خلق و خوی
  • تحریک پذیری و عصبانیت
  • حالت تهوع یا استفراغ
  • کمبود آب بدن
  • نیاز به نوشیدن الکل به طور روزانه
  • اضطراب

اعتیاد به الکل همچنین ممکن است شامل رفتارهای خاصی مانند پنهان کردن مشروبات الکلی، عدم توانایی در ترک، مصرف الکل حتی در محل کار.

رابطه میان مصرف الکل و اضطراب

سوالات زیر را از خود بپرسید تا متوجه شوید چه میزان به مصرف الکل وابسته هستید:

  • آیا برای فراموش کردن مشکلاتم از مصرف الکل استفاده می کنم؟
  • آیا برای جلوگیری از احساسات بد از الکل استفاده می کنم؟
  • آیا بدون الکل هم می توانم خوش بگذرانم؟
  • آیا تاکنون کسی به من گفته است که باید مصرف الکل را محدود کنم؟

در این مرحله باید با علائم اضطراب آشنا شوید.

شناسایی علائم اضطراب

بر خلاف تصور بسیاری از افراد اضطراب بخش طبیعی زندگی بوده و پاسخ طبیعی بدن به موقعیت های استرس زا است. اما اختلالات اضطرابی امری فراتر از اضطراب عادی می باشد و به مرور زمان بدتر می شود. بنابراین بهتر است در ابتدا علائم اضطراب را بررسی کنیم:

  • بی قراری
  • خستگی
  • تحریک پذیری و عصبانیت
  • ناتوانی در تمرکز
  • بالا رفتن ضربان قلب
  • افزایش سرعت تنفس
  • تنش عضلانی
  • تعریق
  • تشنج
  • مشکل گوارشی
  • ناتوانی در خوابیدن

الکل چگونه سطح اضطراب را افزایش می دهد؟

نوشیدن زیاد باعث ایجاد تغییرات فیزیولوژیکی در مغز می شود. با گذشت زمان، مصرف بیش از حد الکل می تواند منجر به از دست دادن حافظه و حتی آسیب مغزی شود (به خصوص اگر باعث مشکلات دیگری مانند آسیب کبدی شود). این مسائل می تواند اضطراب بیشتری ایجاد کند.

الکل باعث تغییر سطح سروتونین و سایر انتقال دهنده های عصبی در مغز می شود که می تواند اضطراب را بدتر کند. در حقیقت، ممکن است بعد از از ترک الکل، اضطراب بیشتری داشته باشید. اضطراب ناشی از الکل می تواند چندین ساعت یا حتی یک روز کامل پس از نوشیدن ادامه پیدا کند.

حدود 20 درصد از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی نیز از وابستگی به الکل رنج می برند. نحوه پردازش الکل در بدن نیز می تواند تأثیر مستقیمی بر روحیه شما بگذارد. ممکن است در کوتاه مدت احساس کنید که الکل درمان اضطراب می باشد و به شما آرامش می دهد ولی به مرور متوجه می شوید که به الکل وابسته شده اید و علائم اضطراب شما تشدید یافته است. 

مصرف نوشیدنی های الکلی تعادل مواد شیمیایی و فرایندهای مغز را بر هم می زند. احساس آرامشی که هنگام نوشیدن اولین نوشیدنی خود تجربه می کنید به دلیل تغییرات شیمیایی الکل در مغز شما است که به مرور کاهش می یابد بنابراین نباید برای درمان اضطراب خود به آن تکیه کنید.

مصرف الکل و حملات هراس

نوشیدن الکل همچنین می تواند باعث حملات هراس شود. متاسفانه حملات هراس منظم ناشی از الکل یک مسئله جدی می باشد که باید به آن توجه کرد.

اگر پس از مصرف الکل احساس می کنید که دچار پانیک اتک و حملات هراس می شوید بهتر است که مصرف الکل را با کمک روانشناس محدود و در نهایت قطع کنید. به خاطر داشته باشید که مصرف الکل در دین اسلام ممنوع می باشد و به شدت نفی شده است و این نفی به دلیل همین مشکلات می باشد که مصرف الکل به همراه دارد.

تغییر شیوه زندگی درمانی برای اختلال استفاده از الکل

در اینجا برخی از تغییراتی در سبک زندگی ذکر شده است که به ترک مصرف مشروبات الکلی کمک می کند:

  • شناسایی عوامل محرک( مانند مهمانی، اضطراب و غیره)
  • اجتناب از مصرف الکل در هنگام ناراحتی یا استرس
  • پیدا کردن یک ورزش لذت بخش
  • صحبت با دوستان و خانواده
  • حذف الکل از خانه یا محل کار
  • یک رژیم غذایی سالم
  • حضور در گروه های پشتیبانی که به صورت گروهی برگزار می شوند.
  • یادگیری یک روش برای آرام شدن

درمان اضطراب

روش های زیر جزو تکنیک های کنترل اضطراب می باشند و به شما کمک می کنند تا اضطراب خود را مدیریت کنید، البته به خاطر داشته باشید که اضطراب می تواند درجات متفاوتی داشته باشد و اضطراب شدید تنها زیر نظر روانشناس و مشاور امکان پذیر است:

  • حداقل هفته ای دو یا سه بار ورزش کنید، برای ورزش می توانید در باشگاه ثبت نام کنید.
  • تکنیک های ریلکسیشن، این تکنیک ها به شما کمک می کند تا آرامش خود را در شرایط خاص حفظ کنید و اضطراب خود را مدیریت کنید.

از مسائلی که باعث ایجاد اضطراب شما می شوند دوری کنید و سعی کنید افرادی را نزدیک خودتان نگه دارید که به شما احساس آرامش و شادی می دهند.

  • سعی کنید نگرش مثبتی نسبت به زندگی داشته باشید و نکات منفی و مثبت زندگی را در کنار هم ببینید.
  • سعی کنید نفس عمیق را در طول روز تمرین کنید با این کار هنگام اضطراب می توانید تنفس خود را مدیریت کنید.
  • خواب کافی داشته باشید، خواب تاثیر بسیار زیادی بر اضطراب دارد بنابراین سعی کنید یک برنامه خواب ثابت داشته باشید و پیش از خواب از وسایل الکترونیکی استفاده نکنید تا خواب بهتری داشته باشید.
  • در طول روز از مصرف مواد مخدر، الکل و نوشیدنی های کافئین دار خودداری کنید تا خواب بهتری داشته باشید.
  • با دیگران صحبت کنید و سعی کنید گروهی از دوستی داشته باشید که بتوانید آزادانه با آن ها در مورد مشکلات خود صحبت کنید.
  • مشاور، بهترین راه برای کنترل و کاهش اضطراب مراجعه به مشاور می باشد. روانشناس یا مشاور می تواند با بررسی و ریشه یابی اضطراب شما این اختلال را درمان کنند.

منبع : آیا نوشیدن الکل باعث کاهش اضطراب می شود؟

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

ترس از مدرسه، علل، علائم و درمان ترس از مدرسه

ترس از مدرسه یکی از مشکلاتی است که کودکان دبستانی با آن رو به رو می شوند، البته احساس اضطراب برای کودکان در اوایل مدرسه تا حدودی طبیعی می باشد زیرا تجربه رفتن به مدرسه به منزله اولین جدایی از والدین می باشد و به منزله ورود به جامعه ای بزرگتر است اما بسیاری از کودکان اضطراب و ترس بیش از اندازه ای را تجربه می کنند به طوری برای آن ها سخت است تا با این شرایط خودشان را سازگار کنند.

این کودکان هنگام رفتن به مدرسه بسیار مقاومت می کنند و زمانی که مجبور به مدرسه رفتن می شوند آسیب و رنج های بسیاری را تحمل می کنند، برای آن که بتوانند ترس از مدرسه را در کودک خود بشناسید و آن را مورد کنترل قرار دهید این مقاله را تا انتها مورد مطالعه قرار دهید همچنین می تواند به مشاوره کودک مراجعه کنید تا در این زمینه به شما کمک کنند.

ترس از مدرسه چیست؟

کودکانی که به این مشکل دچار هستند دارای ترس افراطی، غیر منطقی و پایدار نسبت به مدرسه رفتن می باشند و زمانی که می خواهند از والدینشان جدا شوند مقاومت بسیاری انجام می دهند، ترس مفرط از مدرسه برای اولین بار معمولا در دوره پیش دبستانی، کودکستان و کلاس اول ظاهر می شود و در کلاس دوم به اوج می رسد، اما با این وجود خودداری از مدرسه رفتن می تواند در هر سنی به وجود آید.

ترس در دختران و پسران از مدرسه تقریبا به یک اندازه می باشد و این نوع ترس اضطراب و استرس زیادی را برای کودکان ایجاد می کند که در این حالت والدین علاوه بر درمان فوبیا، باید استرس و اضطراب کودک را کاهش دهند.

علائم ترس از مدرسه

بسیاری از والدین ممکن است در مورد مدرسه هراسی آگاهی چندانی نداشته باشند و علائم آن را جدی نگیرند و به همین دلیل آن مشکل را نادیده بگیرند این رفتار ها می تواند منجر به افزایش علائم استرس و اضطراب در فرزندان شود که در ادامه این مقاله علائم و نشانه های ترس از مدرسه را بیان می کنیم.

علائم رفتاری ترس از مدرسه

  • نسبت به مدرسه نرفتن بهانه تراشی می کنند و در برابر اصرار والدین مقاومت کرده و از مدرسه رفتن امتناع می کنند، این کودکان بیشتر تلاش می کنند تا والدین خود را قانع کنند تا به آن ها اجازه دهند در منزل بمانند.
  • چسبیدگی به پدر و مادر و امتناع از جدا شدن از والدین، دروغ گویی و فرار یا پنهان کردن برای اجتناب از رفتن به مدرسه، بسیاری از کودکان در این شرایط تظاهر به بیماری می کنند و تمایل دارند مدرسه را بپیچانند.
  • در هنگام جدایی از والدین و مدرسه رفتن، دچار پریشانی و ترس و اضطراب می شوند و قشقرق و سر و صدا به پا می کنند، این مسئله می تواند نشان دهنده وجود اختلال اضطراب جدایی در کودکان باشد.
  • در ساعت هایی که در مدرسه است در خواست مکرر برای برقراری تماس با والدین دارد.
  • بلند شدن از تخت خواب در هنگام صبح برای او دشوار است و با مشکلاتی رو به رو می شود.
  • امتناع از درگیری در فعالیت های گروهی با همسالان در مدرسه

علائم جسمانی ترس از مدرسه

کودکی از مدرسه می ترسد دچار اختلالات جسمانی می شود که شامل دل درد، سردرد، استفراغ، سرگیجه، خشکی دهان، تپش قلب، اسهال و ضعف هستند این علائم به ظاهر واقعی به نظر می رسند و علت آن به دلیل اضطراب و استرس بالایی است که کودک تجربه می کند علائم بیان شده معمولا در روز های تعطیل از بین می روند و همچنین پدر و مادر یا پزشک توصیه کنند که کودک چند روز در خانه بماند و استراحت کند این علائم بلافاصله از بین می روند اما در روز های قبل از رفتن به مدرسه یا همان روز علائم جسمانی مجددا ظاهر می شود و کودک تلاش می کند به مدرسه نرود.

علائم روانی ترس از مدرسه

کودکانی که دچار ترس از مدرسه می شوند غالبا علاوه بر واکنش ترس علائم و مشکلات روانی دیگری از خود نشان می دهند که شایع ترین این علائم اختلال در خواب، عصبانیت، پرخاشگری و جویدن ناخن، شب ادراری، لکنت زبان و ترس از تاریکی می باشد.

علل مدرسه هراسی

علت های مدرسه هراسی می تواند ریشه هاس محیطی، خانوادگی و یا فردی داشته باشد و یکی از عواملی که باعث این ترس می شود اختلال اضطراب جدایی می باشد و بسیاری از کودکان به این دلیل از مدرسه می ترسند و قادر نیستند از والدینشان جدا شوند و جدایی از والدین برای آن سخت و ترسناک می باشد.

برخی از کودکان به خاطر دلایلی مانند مسخره شدن یا زیره ذره بین بودن از سوی دیگران از مدرسه رفتن امتناع می کنند، این گروه از کودکان معمولا در مورد ارزیابی شدن و مورد قضاوت دیگران قرار گرفتن نگرانی شدید دارند، همچنین احتمال دارد که محیط مدرسه برای کودک ناخوشایند باشد و زمانی که این مشکلات حل نشود باعث ترس در کودک شده و به تدریج اختلال فوبیای اجتماعی در او ایجاد می شود.

در بعضی اوقات کودکان مشکلاتی با همسالان شان دارند را برای پدر و مادرشان بازگو نمی کنند چون این کار را نشان دهنده ضعف و ناتوانی خودشان در نظر می گیرند، گاهی اوقات احتمال دارد ترس کودکان از مدرسه به خاطر بدر فتاری های همسالان یا اولیای مدرسه با آن ها باشد، برخی از معلمان و کارکنان مدرسه احتمال دارد با کودکان رفتار نامناسب و سختگیرانه ای داشته باشند و یا کودکان را مورد تنبیه قرار می دهند.

راهکارهای مقابله با مدرسه هراسی در کودکان

برای این که مدرسه هراسی کاهش یابد و با درمان شود در این مقاله راهکار هایی را بیان می کنیم.

  • اجتناب از تنبیه شدید یا قضاوت شدن توسط دیگران و برچسب منفی زدن به کودک به خاطر عملکرد نامناسب و منفی که در مدرسه داشته است.
  • گفتگو با کودک و صحبت کردن در مورد ترس کودک از مدرسه، همدلی کردن با احساسات او و تلاش کردن برای این که دلایل اصلی ترس و اضطراب کودک را از طریق گفت و گو متوجه شود و شرایط کودک را بتواند درک کند.
  • کمک گرفتن تخصصی از مشاوران و روانشناسان برای حل مسائل فردی و خانوادگی که باعث تشدید شدن این مشکل شده و وابستگی شدید میان والدین و کودک به وجود آمده است و اضطراب و استرس جدایی.
  • ارزیابی و شناسایی مشکلات احتمالی در محیط مدرسه مثل بدرفتاری، مشکلات ارتباط با همسالان، قلدری و تشویق کودک برای صحبت در مورد آن ها.
  • تشویق و پاداش دادن برای به موقع رفتن به مدرسه و همچنین تشویق کردن برای انجام فعالیت ها و تکالیف مربوط به مدرسه.
  • شناسایی یک معلم و یا بزرگسال مورد اعتماد برای این که ارتباط نزدیکی با کودک برقرار کند.
  • برای این که اعتماد به نفس کودک را افزایش دهند و مهارت های ارتباط او را بهبود بخشند به کودک در این زمینه کمک می کنند و همچنین برای ارتباط مناسب با همسالان فضاهای مناسبی را ایجاد می کنند و کودک را مورد تشویق قرار می دهند تا تعامل خوبی با دیگران داشته باشند و فعالیت گروهی انجام دهند.

منبع : ترس از مدرسه را به اشتیاق از مدرسه تبدیل کنید

  • kiimiya asadi