کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

خانواده,سرگرمی,ازدواج

  • ۰
  • ۰

مردان و زنان ممکن است در دوره ای از زندگی دچار افسردگی شوند. افسردگی یک بیماری جدی است که بر نحوه تفکر، احساس و عمل فرد تأثیر می گذارد. در این مقاله به راه های درمان، علائم و علل افسردگی در مردان می پردازیم.

یکی از اختلالات شایع روانی، افسردگی می باشد که صرف نظر از ویژگی های شخصیتی امکان ابتلا در همه مردان وجود دارد و معمولا نشانه های آن به صورت خستگی، مشکلات خواب، رفتارهای خطرناک و اعتیاد به مواد مخدر نشان داده می شود.

افسردگی در زنان زودتر نشان داده می شود زیرا زنان در مورد احساساتشان حرف می زنند و به راحتی صحبت می کنند اما مردان افسردگی را برای خود مسئله ای خجالت آور در نظر می گیرند و از احساسات و مشکلات خود در این خصوص حرفی نمی زنند به همین دلیل بیماری افسردگی در مردان دیر تشخیص داده می شود. در حالی که تشخیص به موقع و درمان زود هنگام آن اهمیت بسیاری دارد.

در ادامه این مقاله به بررسی کامل افسردگی می پردازیم و در صورتی که شما و اطرافیانتان علائم و نشانه های افسردگی را دارید بهتر است هر چه زودتر برای درمان آن از مشاور متخصص کمک بگیرید.

افسردگی در مردان: دلایل اصلی

افسردگی در آقایان دلایل متعددی دارد. عوامل ژنتیکی، احتمال افسردگی در مردان افزایش می یابد، هم چنین در محیط کاری اگر شخص دچار استرس های زیادی باشد احتمال تحریک و بروز افسردگی وجود دارد، افسردگی در مردان در سنین مختلفی به وجود می آید به طور مثال در سنین نوجوانی، در هنگام ازدواج و در دوران بازنشستگی، فرد در خطر احتمال افسردگی قرار می گیرد.

با توجه به این موارد، عوامل دیگری در این زمینه نقش دارند که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استرس بیش از حد
  • مشکلات خانوادگی و زناشویی
  • شکست در رسیدن به اهداف
  • از دست دادن شغل و مشکلات مالی
  • مشکلات سلامتی و بیماری های مزمن
  • ترک مواد مخدر و سیگار
  • مرگ دوستان و آشنایان
  • مسئولیت های سنگین خانوادگی
  • افسردگی پس از زایمان همسر

علائم افسردگی چیست | علائم افسردگی در مردان مجرد

علائم افسردگی در زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد برخی از مهم ترین علائم افسردگی در مردها عبارت اند از:

خستگی از علائم افسردگی

یکی از شایع ترین نشانه های افسردگی در آقایان، خستگی می باشد مردان افسرده همواره احساس خستگی می کنند و تحریکات بدنی و صحبت کردن آن ها بسیار کند می باشد و آن ها تمایل زیادی به خوابیدن دارند اما در به خواب رفتن با مشکلاتی رو به رو هستند به همین دلیل خستگی آن ها همواره در جسم و روان آن ها احساس می شود.

مشکلات خواب از نشانه های افسردگی در مردان

مردانی که به بیماری افسردگی مبتلا می شوند معمولا در خواب مشکل دارند آن ها یا خیلی زود از خواب بیدار می شوند و یا بیش از نیازشان می خوابند به طور مثال ممکن است یک فرد 12 ساعت در طول شبانه روز بخوابد اما باز هم احساس خستگی می کند.

کاهش میل جنسی

یکی از شایع ترین علائم افسردگی در آقایان به خصوص مردان جوان، کاهش میل جنسی می باشد، افسردگی باعث می شود بخش هایی از سیستم لیمبیک دچار اختلال شود، سیستم لیمبیک بخشی از مغز می باشد که وظیفه آن کنترل انرژی، خواب، میل جنسی و سایر هیجان ها است.

بسیاری از مردان ابتلا فکر می کنند به بیماری مبتلا شده اند و به پزشک مراجعه می کنند ولی با انجام آزمایش و مصاحبه، برای آن ها تشخیص مصاحبه داده می شود.

افسردگی در مردان، هرگز این علائم را نادیده نگیرید

خشم و زود رنجی

به طور معمول مردان احساس خشم و ناراحتی خود را نشان نمی دهند و آن را به وسیله خشم و عصبانیت تخلیه می کنند آن ها عصبانیت افراطی از خودشان نشان می دهند و با کوچک ترین تحریک بر انگیخته می شوند، هم چنین برخی از مردان بسیار زودرنج و حساس هستند و از کوچک ترین موضوعات دلگیر می شوند و اعصاب شان به هم می ریزد.

کارهای احمقانه و خطرناک از علائم افسردگی مردان ایرانی

به طور معمول مردان نمی توانند احساساتشان را بیان کنند و به همین دلیل سعی می کنند با استفاده از روش های مردانه مشکلاتشان را حل نمایند برای مثال ممکن است آن ها برای جبران احساسات منفی شان با سرعت بسیار بالا رانندگی کنند و یا با فردی بسیار تنومند تر از خودشان دعوا کنند.

مردانی که به افسردگی مبتلا هستند رفتارهای پر خطر آن ها نسبت به زنان بسیار زیاد می باشد این رفتار های نشانه اختلال دو قطبی می باشد و باید توسط پزشک متخصص مورد بررسی قرار گیرد.

افسردگی در مردان: افکار خودکشی

افکار خودکشی در مردان 4 برابر زنان می باشد و به طور معمول مردان از افکارشان صحبت نمی کنند و به همین دلیل افکار خودکشی در آن ها تشخیص داده نمی شود به طور معمول مردان از روش های جدی تر و خطرناک تری برای خودکشی استفاده می کنند و آمار جان باختگان خودکشی در میان مردان بسیار زیاد می باشد.

اعتیاد به الکل و سایر مواد مخدر در مردان افسرده

تقریبا 20 تا 25 درصد مردانی که مبتلا به افسردگی هستند به الکل اعتیاد دارند و فرد با مصرف الکل احساس می کند که حس بهتری در او ایجاد می شود اما بعد از مدتی علائم و نشانه های افسردگی در او افزایش می یابد و مشکلات جدی تری را در او ایجاد می کند.

دیگران را از خود راندن

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند تغییرات چشم گیری در خلق و خوی آن ها ایجاد می شود به طوری که اطرافیان متوجه این تغییرات می شود اما مردان در مرحله اول حاضر به قبول این تغییرات نیستند و آن را انکار می کنند و هم چنین به نگرانی نزدیکانشان توجهی ندارند و احتمال دارد باعث رنجش و دوری دیگران از خودشان شوند.

علائم احساسی افسردگی در مردان

  • پرخاشگری
  • عصبانیت
  • کناره گیری عاطفی از جمع دوستان، خانواده و همکاران
  • ناامیدی
  • عدم علاقه به خانواده ، اجتماع، سرگرمی ها و کار
  • عدم وجود میل جنسی مانند گذشته
  • بی قراری

منبع :  افسردگی در مردان| علائمی که نباید نادیده بگیرید

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

خانواده های ترکیبی ( خانواده ناتنی) چه مسائلی دارند؟

خانواده های ترکیبی یا ناتنی چه تفاوت های با خانواده های معمولی دارند؟ این خانواده ها از پدر یا مادری ناتنی تشکیل شده اند، این خانواده ها با چالش هایی همراه می باشند و مشکلاتی برای آن ها به وجود می آید برای این که بتوانید راه حل هایی برای این مشکلات پیدا کنید باید به خوبی بررسی و شناسایی شود تا بتوانید به سمت خانواده سالم حرکت کنند.

در خانواده های ترکیبی احتمال این که فرزندان ضربه روحی فراوانی بخورند وجود دارد و به همین دلیل باید پدر و مادر توجه کافی به آن ها داشته باشند البته نباید توجه و محبت والدین بسیار زیاد باشد و یا به گونه ای باشد که کودک از موقعیتش سوء استفاده نماید، البته خانواده های ترکیبی علاوه بر مشکلات، مزیت هایی دارند که در ادامه این مقاله در مورد آن ها توضیح خواهیم داد.

خانواده های ترکیبی ( ناتنی) چگونه خانواده ای است؟

خانواده های ترکیبی به خانواده هایی گفته می شود که در آن ها یک یا چند نفر از اعضای خانواده ناتنی می باشند، مانند پدر، مادر، خواهر و برادر ناتنی. امروزه با توجه به این که میزان طلاق افزایش یافته است آمار خانواده های ترکیبی ( ناتنی) زیاد شده است، زیرا زن و مردی که با هم ازدواج می کنند احتمال دارد خانواده ای با اعضای ناتنی تشکیل دهند که می تواند شامل فرزند همسر فعلی خود و یا فرزندانی از ازدواجی دیگر باشد، این خانواده ها در زندگی با چالش هایی رو به رو خواهند شود و در این خانواده ها فرزندان ممکن است نتوانند با خواهر و برادر ناتنی به ویژه با پدر و مادر ناتنی سازگار شوند و با آن ها زندگی کنند، برای این که میان اعضای خانواده ترکیبی تعامل برقرار شود باید به مشاور خانواده مراجعه کنید و از تجربیات آن ها استفاده نمایید.

مشکلاتی که در خانواده های ناتنی به وجود می آید

تربیت و کنار آمدن با فرزند همسر چالش هایی را به همراه دارد و مسئله ساز می باشد و از طرف دیگر کودکان و نوجوانان تا مدت ها نمی توانند با والد ناتنی خود رابطه سازگاری داشته باشند و با آن ها بداخلاقی می کنند و دوست ندارند آن ها را به عنوان عضوی از خانواده بپذیرند، خیلی از آن ها نسبت به پدر و مادرشان دلخور می شوند زیرا تصور می کنند شخص دیگری جایگزین پدر و مادرشان شده است و در این حالت چالش ها و مشکلاتی در فرزندپروری به وجود می آید.

مهم ترین مشکلی که خانواده های ترکیبی با آن دست و پنجه نرم می کنند تلاش می کنند تا میان اعضای خانوادگی هماهنگی ایجاد کنند و تا به یک خانواده عادی و معمولی تبدیل شوند، فرزندان ابتدا سعی می کنند تا با والدین ناتنی شان سازگار شوند و بعد از آن با خواهد و برادر ناتنی شان سازگار شده و رفتار عادی خواهند داشت و رابطه خوبی میان آن ها شکل می گیرد.

خانواده های ناتنی، مشکلات پیش روی زن و مرد

والدین در خانواده های ترکیبی باید مطابق با اصول روانشناسی با فرزندش ارتباط برقرار کنند و در این خصوص خانواده ها و والدین با مشکلاتی مانند جانبداری، تعارضات، بروز مشکلات در وظیفه شناسی و غیره رو به رو می شوند و والدین در میان خواسته های همسر خود، فرزندان و همسر قبلی شان گیر می کنند و اختلالات و تناقض هایی در میان آن ها به وجود می آید.

اگر والد ناتنی توانایی لازم برای تربیت فرزندان و اداره امور خانه را داشته باشند اما باز هم فرزندان ممکن است این موضوع را نپذیرند و مقاومت کنند و بعد از مدتی حس سرخوردگی و افسردگی را در والد ناتنی به وجود آورند، در صورتی  که فرزندان مشاهده کنند بین والدین دعوا، تنش و یا خلائی وجود دارد سعی می کنند از این فرصت سوء استفاده کنند و در برابر والد ناتنی و خواهر و برادر ناتنی مقاومت کرد و کسب قدرت کنند مخصوصا اگر این مشکلات به وجود آمده در رابطه با نظم و ترتیب و یا قوانین و مقررات باشد.

خانواده های ترکیبی، مشکلات فرزندان

  • کودک ممکن است موقعیت خود را در خانواده از دست بدهد.
  • برخی از کودکان عادت کرده اند تا تنها باشند و بعد از اضافه شدن خواهر و برادر ناتنی مجبور می شوند تا اتاق شان را با آن ها به اشتراک بگذارند و همین مسئله باعث می شود تا مشکلات، دعواها و اختلافاتی در میان آن ها به وجود آید.
  • به اشتراک گذاشته شدن پدر یا مادر با دیگر بچه ها، باعث به وجود آمدن چالش هایی در میان فرزندان در خانواده ترکیبی می شود.
  • بسیاری از خانواده ها زمانی که عضو جدیدی وارد خانواده شان می شود نقل مکان می کنند و این به معنی جدا شدن کودک از دوستان و مدرسه اش می باشد در این شرایط کودکان تغییرات به وجود آمده را سخت می پذیرند و به همین خاطر لازم است تا از مشاور و روانشناس کودک کمک بگیرید تا به کودک کمترین آسیب وارد شود و کودک بتواند این شرایط را بپذیرد.

امتیازات خانواده های ترکیبی

در این خانواده ها پدر و مادر از زندگی جدیدشان راضی می باشند و فضای زندگی آن ها بهتر و محیطی گرم تر خواهد داشت و در صورتی که والد ناتنی دلسوز و مهربان باشد فرزندان کمتر کمبود پدر و مادر واقعی شان را حس خواهند کرد و مراقبت های بیشتری از آن ها می شود و مراقبان بیشتری در اختیار آن ها قرار دارد.

در خانواده های ترکیبی، فرزندان دارای خواهر و برادر می شوند و همانطور که برخی از کودکان حاضر نیستند کسی تنهایی آن ها را بر هم بزند، برخی از کودکان از داشتن خواهر و برادر تازه ای که با آن ها بازی کنند احساس شادی و نشاط و می کنند و لذت می برند زیرا تنهایی شان پر می شود و برای شان خوشایند می باشد، و داشتن خواهر و برادر جدید در روابط اجتماعی آن ها تاثیر گذار می باشد و در آینده آن ها موثر خواهد بود.

در کنار این موضوع کودکانی که به فرزند خواندگی پذیرفته می شوند شرایطی مشابه با این کودکان خواهند داشت اگر چه ارتباط زیستی میان کودکان فرزند خوانده با پدر و مادر وجود ندارد اما آن ها با دریافت محبت و توجه می توانند از جانب دیگران کمبود پدر و مادر نداشته خود را پر کنند و حس خوبی از دیگران دریافت نمایند.

منبع : خانواده های ترکیبی یا خانواده ناتنی | پیشنهاد مشاور چیست؟

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

هر زمان که سخن از ازدواج می شود یکی از معیارهایی که مد نظر قرار می گیرد فاصله سنی بین دختر و پسر است. اختلاف سنی زیادی جزو مسائلی می باشد که باعث نگرانی خانواده و زوجین می شود، در این مقاله به بررسی ازدواج با اختلاف سنی زیاد پرداخته شده است.

از گذشته تا به الان بر اساس سنت و عقاید حاکم بر خانواده، فرهنگ و همچنین بر اساس دیدگاه های روانشناسی و علمی، مطلوب این بوده که در هنگام ازدواج، پسر از دختر بزرگتر باشد و اختلاف سنی آن ها بین 3 تا 7 سال و نهایت10 سالباشد، اگر چنین چیزی از نظر سنی بین دختر و پسر حاکم باشد برای همگان از جمله خانواده، جامعه و خود دختر و پسر امری پذیرفته شده است.

ازدواج با اختلاف سنی زیاد

اما امروزه شاهد تغییراتی در معیارهای افراد برای ازدواج هستیم و می بینیم که گاهی این فاصله سنی مطلوب بین دختر و پسر برقرار نیست و ممکن است صحبت از ازدواج با اختلاف سنی زیاد 12 و 15 سال و حتی بیشتر باشد، به اینصورت که مشاهده می کنیم تمایل دختر خانم ها به ازدواج با آقایانی که اختلاف سنی زیادی با آن ها دارند بیشتر شده است، در مورد آقایان هم چنین چیزی را مشاهده می کنیم و ازدواج پسران جوان با خانم هایی با فاصله سنی زیاد (ازدواج معکوس)، به مراتب بیشتر از قبل به چشم می خورد.

در اکثر مواقع خانواده ها در واکنش به تصمیم فرزندانشان برای چنین ازدواجی مخالفت شدیدی بروز می دهند، اما معمولا موفق به تغییر نظر فرزندشان نمی شوند و همین امر باعث اختلاف و درگیری بین خانواده ها و فرزندان می شود. البته گاهی نیز پیش می آید که خانواده دختر، اصرار به ازدواج دخترشان با فردی با فاصله سنی زیاد دارند و معتقدند که اگر دخترشان با فردی پخته و سن بالاتر ازدواج کند موفق تر خواهد شد و او هم در کنار همسرش به پختگی می رسد.

حال با توجه به تغییرات معیارهای ازدواج، نیاز است که ابعاد مختلف ازدواج با چنین شرایطی را مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم به نقاط مثبت و منفی این سبک از ازدواج پی ببریم و نهایتا بتوانیم تصمیم گیری آگاهانه ای در این امر داشته باشیم.

در ابتدا نیاز است که به علت شناسی این مسئله بپردازیم و دلایل افزایش ازدواج با اختلاف سنی زیاد را مورد بررسی قرار دهیم:

اگر بخواهیم به علت و عوامل افزایش ازدواج با اختلاف سنی زیاد بپردازیم، می توانیم از نظر ابعاد شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی – اقتصادی آن را تبیین کنیم.

  • ابعاد شخصیتی

بدیهی است که تصمیم گیری در هر زمینه ای به شدت وابسته به ابعاد و ویژگی های شخصیتی و همچنین افکار افراد است.

افرادی که سلطه گر باشند و تمایل به ریاست در هر زمینه ای را داشته باشند، طبیعتا ازدواج با فردی بزرگتر از خودشان را نمی پسندند. این افراد ممکن است همیشه به دنبال فردی باشند که بتوانند به او ریاست کنند و در اکثر مواقع نظر خودشان را به کرسی بنشانند، اینگونه افراد اگر که با فردی هم سن خود نیز ازدواج کنند از نظر احساس ریاست و سلطه گری ممکن است ارضا نشوند، به همین دلیل ممکن است به دنبال فردی باشند که فاصله سنی زیادی با وی داشته باشند و در واقع 12 تا 15 سال یا حتی بیشتر، از او کوچکتر باشد.

در مقابل افرادی نیز هستند که معتقدند پختگی کامل و توانایی انجام کاری را به صورت مستقل ندارند و از نظر فکری و رفتاری فردی وابسته هستند. این افراد را می توانیم جزء افرادی وابسته و سلطه طلب به حساب آوریم، چنین افرادی معتقدند که با ازدواج با شخصی که از آن ها بزرگتر است و فاصله سنی زیادی با آن ها دارد و از پختگی لازم برخوردار است می تواند ضعف های شخصیتی شان را جبران کنند و با تکیه به این فرد می توانند به اهدافشان برسند. بنابراین انتخاب چنین افرادی نیز ازدواج با فردی بزرگتر از خود با فاصله سنی بسیار زیاد است.

ازدواج با اختلاف سنی 12 و 15 سال و بیشتر

  • شرایط خانوادگی و تاثیر رابطه والد – فرزند

جالب است که بدانید بسیاری از تصمیم گیری های ما وابسته به شرایط خانوادگی ما و در واقع رابطه ما با پدر و مادرمان است.

همه ما نیاز به دریافت محبت، توجه و حمایت از خانواده های مان داریم و اگر چنین چیزی را از خانواده های مان دریافت نکنیم طبیعتا در برخی از جنبه های زندگی خود کمبودهایی را احساس می کنیم.

حال تصور کنید که آقا پسری حمایت و محبت کافی را از خانواده و علی الخصوص مادر خود دریافت نکرده باشد و همیشه در ذهنش حسرت دریافت چنین محبتی را داشته باشد، چنین فردی در صورت مواجهه با خانمی سن بالاتر از خود و دریافت محبت از جانب او احساس می کند که کمبودهای عاطفی اش در حال جبران شدن است، گویی مادری مهربان پیدا کرده که می تواند تمام نیازهای عاطفی اش را تامین کند. در واقع چنین فردی ناخودآگاه به دنبال مادری مهربان است نه همسر، به همین دلیل است که برخی از آقایان تمایل زیادی به ارتباط با خانم های سن بالاتر از خودشان دارند چون معتقدند این فرد به شدت آن ها را درک می کند و از نظر شرایط عاطفی او را تامین می کند.

در مورد دختر خانم نیز این مسئله صدق می کند، دختر خانمی که حمایت کافی را از جانب خانواده اش دریافت نکرده باشد و همیشه احساس تنهایی کند و از همه مهمتر رابطه خوب و مطلوبی با پدرش نداشته باشد، با دیدن مردی که به نظر مسن می آید ولی بسیار حمایت گر است مجذوب او می شود و طبیعی است که تصور کند با ازدواج با چنین مردی و با تکیه بر او می تواند به تمام خواسته های خود برسد، گویی که فرشته نجات خود را پیدا کرده، زمانی که چنین امری در تصمیم گیری برای ازدواج دخیل باشد می توانیم بگوییم بین زوجین رابطه والد-فرزندی صورت گرفته است. از آنجا که هدف از ازدواج چیزی فراتر از این موارد است بنابراین ازدواج در چنین شرایطی مطلوب نیست و می تواند پیامدهای مختلفی داشته باشد.

  • شرایط اجتماعی – اقتصادی

اوضاع اقتصادی نیز به خصوص در زمان فعلی، یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار گرایش به ازدواج با فاصله سنی زیاد است.

هرچقدر که شرایط اقتصادی نامساعدتر باشد، طبیعتا ازدواج برای جوانان سخت تر خواهد شد، در این شرایط چون از آقایان انتظار می رود که بتوانند حداقل هایی را برای شروع زندگی مشترک تامین کنند و آقایان جوان معمولا در شرایط اقتصادی نامطلوب توان فراهم کردن چنین شرایطی را ندارند، دختر خانم ها تمایل به ازدواج با آقایانی را پیدا می کنند که از نظر اقتصادی شرایط مطلوبی را داشته باشند و از آن جا که آقایان مسن از نظر شرایط اقتصادی اوضاع بهتری نسبت به پسران جوان دارند، این امر باعث می شود که شاهد افزایش ازدواج دختر خانم ها با افرادی بسیار بزرگ تر از خودشان باشیم.

از طرفی پسرهای جوان وقتی انتظارات و توقعات دختر خانم های جوان را برای شروع زندگی مشترک مشاهده می کنند، ترجیح می دهند با خانمی ازدواج کنند که انتظارات پایین تری داشته باشد و حتی از نظر شرایط مالی مستقل باشد، به همین دلیل تمایل آقایان به ازدواج با خانم های بزرگ تر از خودشان بیشتر می شود.

همچنین تغییرات اجتماعی و راحت تر بودن افراد برای برقراری رابطه با جنس مخالف، باعث شده است که دیگر به مانند قبل، پسرهای جوان ارضای نیازهای خود را منوط به ازدواج ندانند و معتقد باشند که بدون ازدواج نیز می توانند نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی خود را رفع کنند و دیگر نیازی به برعهده گرفتن مسئولیت و تحمل خرج های سنگین برای رفع نیازهایشان را ندارند و همین کاهش تمایل به ازدواج در پسرهای جوان، باعث شده است که دختر خانم ها به ازدواج با افراد سن بالاتر گرایش بیشتری پیدا کنند.

در هنگام ازدواج با فاصله سنی زیاد، یکی یا هر سه عوامل ذکر شده دخیل می توانند دخیل باشند که هرچقدر که عامل های بیشتری در این امر دخالت داشته باشند تمایل افراد برای ازدواج با افراد بزرگتر از خود نیز بیشتر می شود.

معایب ازدواج با اختلاف سنی زیاد

برای یافتن پاسخ این سوال نیاز است که ابتدا تفاوت های فردی و البته استثنائات را در نظر بگیریم.

واقعیت این است که زندگی هیچ دو زوجی شبیه به هم نیست و ما نمی توانیم به صورت قاطع بگوییم که هر فردی که ازدواجی با فاصله سنی زیاد داشته باشد قطعا با مشکل مواجه می شود، طبیعتا استثنائاتی وجود دارد اما اگر بخواهیم واقع بینانه در این مورد صحبت کنیم باید بگوییم که ازدواج با اختلاف سنی زیاد مشکلات منحصر به فرد خود را دارد.

  • واکنش اطرافیان

از جمله این مشکلات برخورد و واکنش اطرافیان است. شاید با خود بگویید که واکنش اطرافیان اهمیتی ندارد و نیاز است که افراد برای خودشان زندگی کنند.

البته که تفکر شما درست است اما نیاز است که این نکته را در نظر بگیرید که انسان به طور ذاتی اجتماعی است، از طرفی فرهنگ حاکم بر ایران، با فرهنگ حاکم بر غرب بسیار متفاوت است و فرد گرایی در ایران به اندازه غرب غالب نیست، بنابراین معقولانه این است که بر اساس شرایط خودمان در مورد زندگی مان تصمیم گیری کنیم نه بر اساس شرایط حاکم بر زندگی غربی.

بنابراین در هنگام تصمیم گیری برای ازدواج با فاصله سنی زیاد، ممکن است واکنش هایی از دیگران دریافت کنید که چندان برای شما مطلوب نباشد و روی رابطه شما تاثیر بگذارد. ممکن است بارها این جمله را بشنوید که همسرت پیر است و اصلا به تو نمی آید، در اینصورت ممکن است به مرور زمان نسبت به همسر خود دلسرد شوید.

همچنین زمانی که همسر شما جوان تر بودن شما را می بیند و متوجه کنایه های اطرافیان می شود ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست دهد و حتی حساسیت زیادی نسبت به شما نشان دهد و همین کاهش اعتماد به نفس و ترس از دست دادن می تواند مشکلات زیادی را ایجاد کند و باعث شود که در زندگی تان آرامش کافی نداشته باشید، بنابراین اگر فردی هستید که حرف های اطرافیان تاثیر زیادی روی شما می گذارد، به شما پیشنهاد می کنیم از چنین ازدواجی صرف نظر کنید.

  • عدم درک متقابل

در صورت ازدواج با اختلاف با سنی زیاد، شما نمی توانید منکر تفاوت نسل و دهه تولد خودتان و تاثیر آن بر رفتار و دیدگاهتان بشوید. هر دوی شما از دو دهه متفاوت هستید و این مسئله قطعا روی افکار و رفتار شما بی تاثیر نیست. به خصوص در دهه اخیر که انقلابی در شیوه زندگی و افکار افراد اتفاق افتاده و تغییرات بسیار سریع و چشم گیر بوده اند این مسئله اهمیت زیادی پیدا کرده است. بنابراین در صورت ازدواج با فاصله سنی زیاد نیاز است که این مسئله را در نظر بگیرید که ممکن است بین شما و همسرتان از نظر دیدگاه اختلاف زیادی به چشم بخورد و گاهی احساس کنید که درک متقابلی از هم ندارید.

منبع : ازدواج با اختلاف سنی 12 و 15 سال و بیشتر

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

آموزش دوستیابی در مدرسه، راهکارهایی برای والدین و مربیان

روش های آموزشی دوستیابی در مدرسه به چه شکل می باشند؟ یکی از مهم ترین موضوعات در فرایند اجتماعی شدن به ویژه در سنین دبستان، دوستیابی می باشد، بسیاری از کودکان زمانی که می خواهند گفتگویی را آغاز کنند و یا رابطه دوستی با همسالان خود برقرار کنند با مشکلاتی برخوردار می شوند.

این موضوع می تواند نشان دهنده اختلالاتی در کودکان مانند افسردگی و اوتیسم باشد و نگرانی های زیادی را برای والدین ایجاد می کند، همچنین در بعضی مواقع عدم توانایی در دوستیابی می تواند به خاطر عدم آموزش کافی توسط والدین باشد. برای این که کودک با مهارت های دوستیابی آشنا شوند می توانید از مشاوران ومتخصصانی که در این زمینه اطلاعات کافی دارند کمک بگیرید و اگر کودک شما مشکلاتی در این زمینه تجربه می کند در ادامه این مقاله توضیحاتی در مورد آموزش دوستیابی بیان شده است که مطالعه آن می تواند برای شما مفید باشد.

آموزش دوست یابی در مدرسه برای کودکان چه اهمیتی دارد؟

یکی از راه های افزایش مهارت های اجتماعی دوستیابی و برقراری روابط دوستانه با دیگران می باشد که از زمان کودکی آغاز می شود و با توجه به این که اجتماعی بودن یکی از ویژگی های مهم و اصلی برای هر انسانی می باشد و نحوه شکل گیری آن بر روی مسائلی که در سنین بالاتر به وجود می آید اثر می گذارد.

زمانی که کودک مهارت های لازم برای دوستیابی و برقراری ارتباط با دیگران و روابط اجتماعی را یاد بگیرد در این هنگام به راحتی دیگران را به سمت خود جذب می کند و با وجود دوستان زندگی اش رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد.

همچنین تجربیاتی که کودک در مدرسه و هنگام برقراری رابطه دوستانه به دست می آورد به او کمک می کنند تا حد زیادی اعتماد به نفس او افزایش یابد و با توجه به این که کمبود اعتماد به نفس در بسیاری از اختلالات روانی دخیل می باشد می توان به نقش و اهمیت دوستیابی در کودکان پی برد.

اگر کودک در دوستیابی و برقراری ارتباط در مدرسه ناتوان باشد در این صورت آسیب های زیادی برای او به وجود خواهد آمد به عنوان مثال کودکانی که روابط اجتماعی محدودی دارند استرس و اضطراب زیادی را تجربه می کنند و دچار افت تحصیلی خواهند شد به همین دلیل دوستیابی بسیار اهمیت دارد و باید آموزش آن در اولویت مدرسه و والدین قرار گیرد.

بهترین زمان برای آموزش دوستیابی

از آن جایی که سنین مدرسه بهترین زمان برای رشد فردی و اجتماعی می باشد والدین باید از همان ابتدای تحصیل و روز های ابتدایی که فرزندشان به مدرسه می رود مهارت های لازم را به کودک خود آموزش دهند.

البته باید توجه داشته باشید که فرایند دوستیابی از زمان خردسالی آغاز می شود و کودک باید مهارت دوستیابی داشته باشد و اگر والدین در همان زمان کودکی آموزش های لازم را به کودک بدهد و با تمرین کند در مدرسه با مشکلات کمتری رو به رو خواهد شود و هم چنین آموزش این مهارت نیاز به تخصص دارد و بهتر است از مشاور و روانشناس در این زمینه کمک بخواهید.

آموزش دوستیابی در مدرسه، لزوم همکاری والدین با مدرسه

روش های آموزش دوستیابی به کودکان در مدرسه متفاوت می باشد و کودکان معمولا از لحاظ مهارت های اجتماعی به دو دسته تقسیم می شوند، گروه اول کودکانی که به مهدکودک رفته اند و اولین تجربه دوستی و سازگاری را در آن محیط یاد گرفته اند و گروه دوم کودکی که در کنار اعضای خانواده اش بزرگ شده و به خاطر رفتارهای والدین و نداشتن ارتباطات اجتماعی با هم سن و سالان، رابطه دوستی ضعیفی دارد و مفهوم مشارکت و همراهی با دیگران را کمتر از بیقه یاد گرفته است.

در نتیجه معلمان و مربیان باید به دانش آموزان توجه کنند و در مدرسه روش های آموزش مهارت دوستیابی را به کودکان آموزش دهند.

کودکان قبل از سن دبستان در موقعیت های مختلف با هم سن و سالان خود دوست می شوند اما به زبان ساده دوستی هایی بر پایه هدف تجربه نکرده اند و به همین دلیل والدین، مربیان و معلمان باید این نکته را در نظر بگیرند که باید هدف های دوستی و برقراری روابط دوستانه را به کودکان دبستانی آموزش دهند تا بتوانند درک صحیحی از شکل گیری این روابط داشته باشند.

همکاری والدین

آموزش در مدرسه به تنهایی کافی نمی باشد و کودک مهارت های دوستیابی را یاد نمی گیرد بلکه خانواده ها باید در این زمینه همکاری کنند تا آموزش های لازم به طور صحیح به کودکشان داده شود.

به عنوان مثال کودکی که در محیط مدرسه ساکت و آرام است از خانواده او بخواهید تا با او صحبت کنند که در محیط خانه با صدای بلندتری با اعضای خانواده حرف بزند تا بتواند روابطش را با اعضای خانواده گسترش دهد همچنین والدین می توانید با پرسیدن سوالاتی درباره این که “روزش را چطور سپری کرده است “و “زنگ تفریح سرگرم چه کاری بوده است” با مربیان همکاری کنند.

منبع : آموزش دوستیابی در مدرسه | راهکارهایی عالی برای والدین و مربیان

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

راه های نجات از افسردگی ، چند راه حل عملی فوق العاده

راه های نجات از افسردگی چه می باشد؟ این سوالی است که بسیاری از افراد با آن رو به رو می شوند زیرا افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روحی و روانی می باشد و افرادی بسیاری درگیر این اختلال هستند و با آن دست و پنجه نرم می کنند.

بسیاری از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند به خاطر مشکلات مالی و یا عدم آشنایی کافی با خدمات روانی هرگز خدمات درمانی حرفه ای دریافت نمی کنند اما همیشه ذهن آن ها درگیر است که چطور می توان با احساسات منفی که به خاطر افسردگی به وجود می آید مبارزه کرد و از این بیماری رهایی یافت.

در صورتی که شما با این چالش ها رو به رو هستید باید برای مقابله با آن اطلاعاتی را کسب کنید در این مقاله راه های نجات از افسردگی به خوبی بیان شده است که باعث می شود سلامتی روانی شما بهبود یابد یکی دیگر از راه هایی که باعث نجات افسردگی می شود کمک گرفتن از مشاور و روانشناس متخصص می باشد که در این خصوص می تواند راهکارهای لازم را بیان کند.

راه های نجات از افسردگی ، اهمیت علائم افسردگی

به دلیل این که افسردگی بیماری شایع می باشد بسیاری از افراد آن را جدی نمی گیرند در حالی که باید این مسئله را در نظر بگیرند که افسردگی همیشه خفیف نمی باشد بلکه می تواند حالت پیش رونده ای پیدا کند و آسیب جدی به عملکرد فرد بزند ، افسردگی در بسیاری از موارد باعث از دست دادن شغل، تحصیل و طلاق می شود.

افرادی که زمینه ژنتیکی این اختلال در آن ها وجود دارد و در سوابق خانوادگی آن ها افسردگی دیده می شود باید بیشتر آن را جدی بگیرند. شدیدترین حالت افسردگی زمانی است که فرد دچار علائم سایکوتیک می شود و علائم و نشانه هایی مانند هذیان و توهم از او دیده می شود در این شرایط ممکن است فرد در بیمارستان روانپزشکی بستری شود و برای بهبود او اقداماتی صورت گیرد.

توجه به علائم رایج در افسردگی

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند معمولا دو علامت اصلی در آن ها نشان داده می شود و حداقل یکی از آن ها همیشه در بیماران افسرده دیده می شود، این دو علامت شامل این موارد می باشند: خلق غمگین و لذت نبردن از چیزهایی که قبلا برای فرد جذابیت داشته است و از آن ها لذت می برده است.

علاوه بر این موارد علائم دیگری هم در افراد افسرده نشان داده می شود که عبارت اند از:

  • احساس ناامیدی
  • تغییرات در اشتها و خواب
  • بی انگیزگی
  • عدم تمرکز
  • احساس گناه
  • افکار مربوط به مرگ و خودکشی

شما به کمک مشاوره می توانید علائم و نشانه های افسردگی را دریابید و در مورد آن ها با مشاور صحبت کنید تا بهترین راه حل را بتوانید انتخاب کنید.

راه های نجات از افسردگی، راه های کوتاه مدت

اولین نکته که برای نجات از افسردگی باید آن را در نظر بگیرید این است که جلوی رشد و تشدید آن را بگیرید زیرا افسردگی باعث می شود که فردی بی انگیزه و بی انرژی باشید و هر چه افسردگی بیشتر شود و شدت یابد انگیزه شما برای درمان از بین می رود و دیگر تمایل ندارید تا به روزهای شاد و سالم برگردید.

در صورتی که نمی توانید به درمانگر مراجعه کنید و علائم و نشانه های خفیفی از افسردگی را تجربه می کنید در این خصوص بهتر است راهکارهایی که برای کوتاه مدت مناسب می باشد را در نظر بگیرید تا علائم و نشانه های افسردگی کاهش یابد.

  1. به سبک زندگی خود بیشتر دقت کنید

بسیاری از افراد زندگی یکنواخت و کسل کننده ای دارند و ممکن است دچار افسردگی پنهان شده باشند و خودشان در جریان نباشند افسرده شدن در زندگی روتین چیز عجیبی نمی باشد و به راحتی فرد می تواند افسرده شود زیرا ذهن انسان نیاز دارد تا افت و خیز را تجربه کند و احساس پویایی و نشاط داشته باشد، در صورتی که زندگی فرد تکراری و یکنواخت می شود زندگی اش را برای افسرده بودن آماده می کند.

برای این که زندگی را از رکود و افسرده شدن نجات دهید باید اقداماتی را انجام دهید این کارها می تواند کوچک باشد اما تاثیر بسیار بر روی زندگی شما در جهت پویایی خواهد داشت به طور مثال چند دقیقه مطالعه کنید، ساعت کوتاهی در هفته ورزش کنید، زمانی را به فعالیت های هنری اختصاص دهید و هم چنین قدم اولیه مناسبی را برای تغییر سبک زندگی تان بر دارید.

  1. راه های نجات از افسردگی: در فعالیت های اجتماعی درگیر شوید

افسردگی به  مرور زمان باعث می شود تا از اجتماع دور شوید و به سمت انزوا طلبی و گوشه گیری بروید، گوشه گیری در حقیقا در چرخه معیوب گرفتارتان خواهد کرد، به طوری که هر چه گوشه گیرتر شودید افسردگی شما بیشتر می شود و با شدت یافتن افسردگی انزوا نیز شدت خواهد یافت و روز به روز این چرخه بیشتر خواهد شد و خودش را تقویت خواهد کرد.

برای این که از افسردگی و انزوا نجات پیدا کنید باید از عملی تضاد استفاده کنید تا این چرخه بشکند برای این کار می توانید در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و زمان بیشتری از وقتتان را در جمع دوستتان بگذرانید در نتیجه شروع خوبی خواهید داشت و خواهید توانست به خوبی با افسردگی تان مقابله کنید، توجه داشته باشید که در ابتدا ممکن است شرکت کردن در جمع ها برای شما سخت و دشوار باشد اما شما با قدم های آهسته و پیوسته می توانید تلاش کنید تا در این زمینه موفق باشید.

  1. راه های نجات از افسردگی: استرس ها را کاهش دهید

زمانی که تحت فشار استرس و اضطراب قرار می گیرید هورمون کوتیزول در بدن شما ترشح می شود، این هورمون در کوتاه مدت مفید می باشد و می تواند برای مقابله با شرایط به شما کمک کند اما در صورتی که در برای مدت طولاتی ترشح شود مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت که یکی از آن ها افسردگی می باشد.

با استفاده از تکنیک های کنترل استرس مانند ریلکسیشن، مراقبه، تکنیک های تنفسی، ذهن آگاهی و غیره می توانید استرس را کاهش دهید هم چنین از افسردگی پیشگیری کرده و جلوی شدت آن را بگیرید.

  1. راه های نجات از افسردگی: به بهداشت خواب اهمیت دهید

خواب و وضعیت خلقی شما به میزان زیادی با یکدیگر در ارتباط می باشد و بر اساس تحقیقات انجام شده ۸۰ درصد از افرادی که به مشکل افسردگی دچار شده اند مشکلات مربوط به خواب را تجربه کرده اند، ارتباط خواب و افسردگی دو طرفه می باشد به طوری که خلق غمگین به تنهایی باعث مشکلات خواب نمی شود بلکه نداشتن خواب کافی یا خواب بی کیفیت همراه با بیدار شدن های مکرر باشد باعث افسردگی خواهد شد.

در صورتی که افسردگی باعث به وجود آمدن اختلالات خواب شود در این حالت برای این که علائم افسردگی را کاهش دهید باید اقداماتی را برای بهبود خوابتان انجام دهید، به عنوان مثال قبل از خواب استفاده از گوشی موبایل و وسایل الکتریکی را محدود کنید، به جای آن کمی کتاب بخوانید و فعالیت های آرامبخش انجام دهید، از انجام دادن کارهایتان در رختخواب و یا قبل از خواب بپرهیزید زیرا باعث می شود تا محل خوابتان به محیط پرتنشی تبدیل شود و این مسئله باعث می شود تا به سختی به خواب بروید و خواب راحتی نداشته باشید.

منبع : راه های نجات از افسردگی | روش های باورنکردی در جهان

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

طلاق عاطفی به شرایطی اطلاق می شود که زن و مرد به طور رسمی و قانونی از هم جدا نشده اند و زیر یک سقف زندگی می کنند، باهم غذا می خورند، باهم کار می کنند اما مسیرشان از یکدیگر جدا بوده و از «ما» تبدیل به «من» می شوند و هر کدام هدف جداگانه ای را دنبال می کنند.

 دو انسان کاملا بیگانه و بی تفاوت نسبت به یکدیگر که یادآور اصطلاح «سندروم آشیانه خالی» می باشند.

در هنگام طلاق عاطفی زوجین دیگر هیچ احساسی به یکدیگر ندارند و نسبت به رفتار، شخصیت و شرایط یکدیگر بی تفاوت هستند.

در طلاق عاطفی زن و مرد از نظر روانی و عاطفی فاصله زیادی با یکدیگر دارند، گویی که اصلا هم دیگر را نمی بینند. 

زن و مردی که در زندگی مشترکشان به مرحله طلاق عاطفی رسیده باشند، نسبت به نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی یکدیگر کاملا بی تفاوت هستند و طبیعتا تلاشی برای بهبود رابطه انجام نمی شود.

آن ها معمولا مشاجرات کمی با یکدیگر دارند و چون نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده اند هیچ شکایتی از رفتار یکدیگر نمی کنند و دیگر اهمیتی به این مسئله نمی دهند که به چه علت همسرشان کار اشتباهی می کند.

دلایل بروز طلاق عاطفی

طلاق عاطفی می تواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله:

  • انتخاب و ازدواج غلط و نادرست
  • دخالت های اطرافیان
  • بی توجهی نسبت به نیازهای یکدیگر
  • خیانت
  • پرخاشگری
  • داشتن انتظارات نامعقول از یکدیگر

اما از همه این موارد که بگذریم عدم آمادگی برای ازدواج و ناآگاهی و عدم آموزش کافی در زمینه حل تعارضات بین فردی دلیل اصلی شکل گیری طلاق عاطفی بین زن و مرد است.

طلاق عاطفی

زمانی که فردی تصمیم به ازدواج می گیرد اگر به خوبی از انگیزه خود برای ازدواج آگاه نباشد و نداند که در اصل به چه هدفی می خواهد ازدواج کند و معیارها و ملاک های خود را به خوبی تشخیص ندهد قطعا در زندگی مشترک خود به مشکل می خورد.

از طرفی همه ما می دانیم که زندگی مشترک چالش های زیادی به همراه دارد و با توجه به اینکه دو فرد با ویژگی شخصیتی و شرایط محیطی مختلف با یکدیگر ازدواج می کنند و تصمیم می گیرند که با یکدیگر زندگی کنند طبیعی است که در بسیاری از زمینه ها با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و اگر این اختلاف نظر با عدم مهارت در حل سازگارانه تعارض ها همراه باشد می تواند مشکلات بسیاری از جمله طلاق عاطفی را در پی داشته باشد.

مشکل بسیاری از افراد این است که تصویری رویایی از ازدواج و زندگی مشترک دارند، گاهی نیز برخی افراد به امید تمام شدن مشکلات در خانواده پدری شان تن به ازدواج می دهند و زمانی که با شروع زندگی مشترک با چالش ها و اختلاف هایی که با همسر دارند روبرو می شوند، شوکه می شوند و توان و مهارت حل مشکلات و اختلافات را به صورت سازگارانه ندارند و شروع به جر و بحث و  دعوا و درگیری با یکدیگر می کنند تا از این طریق هرکدام بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند، هیچکدام به پذیرش ویژگی های شخصیتی یکدیگر فکر نمی کنند و تنها به تغییر دادن طرف مقابل شان فکر می کنند و پیامد چنین تفکر و راهبردی می شود ناامیدی و دلسردی مطلق نسبت به فرد مقابل و در نتیجه سکوت و بی تفاوتی و در نهایت طلاق عاطفی!

نشانه های طلاق عاطفی

  • عدم اشتیاق برای وقت گذرانی با یکدیگر
  • عدم دلبستگی و وابستگی زن و شوهر به یکدیگر
  • افزایش سرگرمی های بیرون از خانواده
  • افزایش روابط فرا زناشویی
  • کاهش بحث های سازنده
  • مطرح کردن مسائل و اختلافات خانوادگی در بیرون از چارچوب خانواده
  • تمرکز بیش از حد پدر یا مادر بر نیازهای فرزندان و در مقابل کاهش توجه به نیازهای یکدیگر
  • افزایش سرزنش یکدیگر و بی توجهی به ویژگی های مثبت
  • مقایسه کردن مداوم همسر با افراد دیگر 
  • تمرکز بیش از حد به خاطرات گذشته و بی توجهی به اتفاقات آینده
  • افزایش سفرها و مهمانی های انفرادی 

روند طلاق عاطفی به چه صورت است؟

همانطور که اشاره شد زن و مرد در ابتدا برای تغییر دادن یکدیگر و به دلیل اختلاف در مسائل مختلف با یکدیگر مشاجره می کنند و این مشاجره ها مدتی طول می کشد اما بعد از مدتی دعوا و درگیری فروکش می کند و زن  و مرد نسبت به یکدیگر بی تفاوت می شوند و به طلاق عاطفی می رسند.

از آنجایی که در چنین مرحله ای زن و شوهر علاقه ای به یکدیگر ندارند و در واقع در یک خانه هستند و کاری به یکدیگر ندارند منطقی این است که به صورت رسمی از یکدیگر جدا شوند اما این اتفاق به چند دلیل نمی افتد و زن و مرد با وجود این که از بودن در کنار هم و حضور یکدیگر لذتی نمی برند ترجیح می دهند که به زندگی با یکدیگر تحت هر شرایطی ادامه بدهند. 

یکی از دلایل اصلی ادامه دادن زندگی مشترک تحت این شرایط حضور فرزندان است. افکاری که والدین درباره فرزندان در سر می پرورانند و نگرانی در مورد آینده آن ها سبب می شود که ترجیح دهند زندگی مشترکشان را هرچند سرد و بی روح ادامه دهند.

از دیگر دلایل می تواند نگرانی بابت شرایط زندگی بعد از طلاق و مشکلات اقتصادی و نداشتن هیچ گونه حمایتی باشد، این مورد بیشتر در مورد خانم ها صدق می کند. 

خانمی که خانه دار است و هیچ منبع درآمد و شغل و همچنین خانواده حمایت گری هم ندارد ممکن است مدام با خود فکر کند که بعد از طلاق چه بلایی سرم می آید و چگونه باید امرار معاش کنم، این نگرانی در مورد آینده و نداشتن هیچگونه پشتوانه مالی و عاطفی سبب می شود که زن تصمیم بگیرد تحت هر شرایطی با همسرش زندگی کند و شرایط را تحمل کند.

مسئله دیگر می تواند مهریه باشد. بسیاری از آقایان از ترس مهریه، تصمیم می گیرند که به زندگی سرد و بی روح با همسرشان ادامه دهند و به طلاق فکر نکنند.

آمار طلاق عاطفی در کشور ما چگونه است؟

با توجه به اینکه طلاق عاطفی در جایی ثبت نمی شود نمی توانیم آمار دقیقی از آن ارائه دهیم، اما تحقیقات نشان می دهند که از هر دو ازدواج، یک مورد از آن ها به طلاق عاطفی می رسند.

راه های پیشگیری از طلاق عاطفی

اگر از زنان و مردانی که رابطه عاطفی سردی با همسران خود دارند بپرسیم که در ابتدای ازدواجشان حسشان نسبت به همسرشان چه بوده اکثر آن ها حرف از دوست داشتن می زنند. 

گاهی زندگی مشترکشان را با عشق شروع می کنند و گاهی سنتی ازدواج می کنند ولی در طی مدت آشنایی بینشان علاقه بوجود می آید بنابراین اکثریت افراد در ابتدای زندگی شان احساس علاقمندی نسبت به یکدیگر داشتند و هیچگاه به دنبال دعوا و جر و بحث با یکدیگر نبودند اما چه می شود که آن عشق و دوست داشتن اولیه به یکباره به نفرت تبدیل می شود؟

عدم توانایی حل مسئله

واقعیت این است که دلیل بروز طلاق عاطفی؛ عدم علاقه نسبت به یکدیگر نیست بلکه مشکل اصلی عدم توانایی حل مسئله در زوجین است.

اگر که آموزش های لازم قبل از ازدواج به زن و مرد داده شود و هر کدام دوره های آموزش مهارت های بین فردی را ببینند و یاد بگیرند که چطور در مورد مشکلاتشان با یکدیگر حرف بزنند و آن ها را مورد بررسی قرار دهند و راه حل مناسب برایشان پیدا کنند، می توانند از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرند و از بروز اختلاف نظر در مورد یک مسئله واحد هراس نداشته باشند.

تفاوت های فردی و شخصیتی

اما در برخی موارد نیز علت بروز طلاق عاطفی چیزی بیش از اختلافات رایج و معمول است. گاهی زن و مرد آنقدر با یکدیگر تفاوت دارند که دنیایشان به طور کامل با یکدیگر فرق می کند و تحت هیچ شرایطی نمی توانند همدیگر را درک کنند، شاید در ابتدا این زوجین تلاش زیادی برای درک یکدیگر بکنند ولی متاسفانه میزان تفاوت های فردی و شخصیتی آنقدر متفاوت است که راهی به جز جدایی عاطفی یا رسمی نیست چون هیچکدام از آن ها کنار هم حالشان خوب نیست، راه پیشگیری از بوجود آمدن چنین شرایطی مراجعه به مشاور پیش از ازدواج است. 

مشاور پیش از ازدواج می تواند به شما کمک کند تا نقاط قوت و ضعف خودتان و همچنین نقاط قوت و ضعف فرد مقابل تان را بشناسید و اطلاعات و شناخت بیشتری از یکدیگر کسب کنید، میزان تفاهمات و تفاوت های بین فردی تان را مورد بررسی قرار دهید، از علایق هم آگاه شوید و در نهایت بتوانید با استفاده از اطلاعات به دست آمده تصمیم گیری کنید. 

اگر در جلسه مشاوره با توجه به مصاحبه ها و آزمون هایی که از افراد گرفته می شود مشخص شود که زن و مرد اختلاف زیاد و دردسر سازی با یکدیگر دارند حتما در مورد آن به مراجعان اطلاعات کافی داده می شود و با تاکید بر فکر بیشتر تصمیم گیری را بر عهده خودشان می گذارد. اگر با وجود چنین شرایطی زن و مرد هنوز هم روی تصمیم خودشان برای ازدواج با یکدیگر مصمم باشند، مشاور سعی می کند با آگاهی دادن در مورد مشکلات احتمالی و آموزش برای حل تعارضات  به صورت مسالمت آمیز، آن ها را برای شروع زندگی مشترک آمده کند.

در صورت بروز طلاق عاطفی چه اقداماتی انجام دهیم؟

بدترین کاری که یک زوج می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند این روند برای همیشه ادامه پیدا کند، به هر دلیلی که رابطه شما و همسرتان به سردی گراییده نیاز هست که برای بهبود شرایط و یا تمام کردن این شرایط اقدامات لازم را انجام دهید. 

ادامه دادن زندگی با این شرایط می تواند به مرور از شما و همسرتان افرادی افسرده بسازد و همینطور فرزندانتان را نیز در معرض آسیب قرار دهد.

شاید تنها دلیل شما برای ادامه زندگی با همسری که علاقه ای به وی ندارید فرزندان تان باشد اما بودن در یک محیط سرد و بی عاطفه می تواند باعث شود که فرزندانتان نیز سرد و بی عاطفه رشد کنند، محبت کردن را یاد نگیرند یا اینکه بسیار حساس شوند و احساس کمبود کنند و برای رهایی از احساس های ناخوشایند خود و دوری از محیط خانوادگی سرد و بی روح به سمت محیط بیرون از خانواده کشیده شوند.

 

منبع :  طلاق عاطفی / زیر یک سقف با قلب های شکسته

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

رابطه با زن شوهردار ، دلایل علمی و پیامدها

در اکثر فرهنگ ها رابطه با زن شوهر دار عمل زشتی به حساب می آید و جزء خطوط قرمز روابط می باشد و امروزه موارد متعددی مشاهده می شود که با زن شوهر دار ارتباط برقرار می کنند، برقراری این نوع روابط هنجارشکنی های بسیاری را ایجاد می کند و آسیب های جبران ناپذیری به دنبال دارد و به کانون خانواده لطمه وارد می کند و مساله ای که در این باره باید مورد بررسی قرار گیرد چگونگی برقراری این روابط می باشد.

مثلا در بعضی از مواقع رابطه با زن شوهر دار بدن هیچ ذهنیت بدی و به سادگی شکل می گیرد اما به مرور زمان ماهیت های جدی تری به خود می گیرد و به خانواده دو طرف آسیب های بسیاری وارد می کند.

در صورتی که شما هم با مشکل این چنینی رو به رو هستید می توانید از مشاور خیانت یا مشاور خانواده کمک بگیرید.

رابطه با زن شوهردار، دلایل اصلی

نفر سوم رابطه شدن دلایل بسیاری دارد که در این مقاله مهم ترین دلایلی که باعث بر قراری رابطه با زن شوهردار می شود می پردازیم و در صورتی که شما با چنین مساله ای رو به رو شدید می توانید از روانشناس متخصص کمک بگیرید تا در این زمینه شما را راهنمایی کند.

  1. نیازهای جنسی، عاطفی و هیجانی

متاسفانه بسیاری از افراد رفع نیاز های خود را از هر چیزی مهم تر می دانند و هرگز نمی توانند این مسئله را بپذیرند و واقعیت را درک کنند که امکان ارضای غرایز و نیازهای ما در هر شرایطی وجود ندارد و در بسیاری مواقع لازم است که شخص محدودیت هایی را برای خود ایجاد کند.

این افراد برای خود و خواسته هایشان ارزش بسیاری قائل هستند و به همین دلیل برای رفعه نیاز جنسی شان با زنی که همسر دارد وارد رابطه می شوند و مرزهای اخلاقی را زیر پا می گذارند و به این مسائل توجهی ندارند.

این مشکل در بسیاری از مواقع به دلیل تربیت نادرست و سبک تربیتی غلط در زمان کودکی می باشد که نشان می دهد فرد از خود انضباطی کافی و درستی برخوردار نمی باشد و نمی توانند نیازهای خود را به زمان دیگری موکول کند و آن را به تعویق بیندازد.

  1. گذشته بی بند و بار زن

زنانی که در دوران مجردی روابط بسیار آزادانه ای داشته اند و بی قید و بند هستند مسلما در محیط اجتماعی نامناسبی قرار دارند و اطرافیان آن ها نیز شخصیتی مشابه دارند در صورتی که بعد از ازدواج سبک زندگی خود را تغییر ندهند به احتمال زیاد در موقعیت هایی قرار می گیرند که به شوهرشان خیانت کنند.

اطرافیان شخصیت آن دختر را می شناسند و به همین دلیل راحت تر به خودشان اجازه می دهند تا وارد حریم خصوصی این زن شوند و با وجود متاهل بودنش همچنان بخواهند که با او رابطه داشته باشند و نیازهای جنسی و عاطفی خود را رفع کنند.

  1. رابطه به خاطر احساس تنهایی زن شوهردار

برخی از مردان زمانی که مشاهده می کنند زنان در رابطه زناشویی خود تنها هستند و صمیمیت خوبی با همسرشان ندارند از آن ها سوء استفاده می کنند و این زنان چون احساس تنهایی می کنند بیش از دیگران در معرض آسیب هستند و اگر محبتی از طرف جنس مخالف دریافت کنند به راحتی جذب او می شوند.

برخی از مردان از این آسیب پذیر بودن زنان سوء استفاده می کنند و به حریم خصوصی زن وارد شده و با انجام دادن رفتارهای محبت آمیز، صمیمیتی میان خود و زن شوهر دار ایجاد می کنند و به برقراری رابطه فرازناشویی می پردازند. مردانی که وارد این رابطه ها می شوند در بسیاری از مواقع متاهل هستند و در روابط عاطفی شان با مشکلاتی رو به رو می شوند و زنان هم به دلیل این که حمایت آن مرد را دریافت می کنند به سمت او کشیده می شوند و تمایل دارند با او در ارتباط باشند.

  1. رابطه با زن شوهردار، اختلال های شخصیتی زنان

بر اساس مشکلات انجام شده افرادی که از نظر روانشناختی و شخصیتی تحت فشار هستند راحت تر به سمت روابط غلط کشیده می شوند و آسیب پذیر تر می باشند و در برخی مواقع احتمال دارد افراد برای حل مشکلات خود به روابط غلط پناه ببرد و امروزه اختلالات روانشناختی در زنان مانند افسردگی و اختلالات شخصیتی از جمله شخصیت مرزی بسیار شایع شده است و باید به صورت جدی این اختلالات حل شود و درمان و پیشگیری های لارم برای حل این مشکلات در اولویت قرار گیرد.

  1. دوران مجردی کوتاه

کیفیت و سبک زندگی در دوران مجردی یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در رابطه بعد از ازدواج می باشد، افرادی که دوران مجردی کوتاهی داشته اند و در سن کم متاهل شده اند و هم چنین دوران عقد خوبی را تجربه نکرده اند از نظر عاطفی و احساسی خللی در زندگی خود حس می کنند و به رمانتیک بازی و بروز احساسات و ابراز محبت نیاز دارند و به همین دلیل بیش از دیگران ممکن است به روابط فرازناشویی و آسیب زا نظیر رابطه با زن شوهر دار روی آورند.

  1. مشکلات اقتصادی

به دلیل مشکلات اقتصادی و فقر برخی از افراد به رسپی گری می پردازند که متاسفانه در کشور ما نیز وجود دارد و این روسپی گری ها تنها مربوط به دختران مجرد نمی شود بلکه برخی از زنان متاهل برای امرار معاش روزانه تن به این کار می دهند تا بتوانند زندگی شان را بچرخانند.

بسیاری از مردان برای رفع نیاز جنسی خود با روسپی ها در ارتباط اند اما هرگز از هویت واقعی این افراد و وضعیت تاهل آن ها اطلاعاتی ندارند و بدون شناخت و آگاهی با آن ها همبستر می شوند.

  1. رابطه با زن شوهردار، تنوع طلبی

افرادی که سبک زندگی آن ها از نوع عشرت طلبانه باشد معمولا تنوع طلبی را در پیش می گیرند و در این شرایط احساس می کنند که آزاد هستند و هر رابطه ای را می توانند تجربه کنند و هیچ چارچوبی برای آن ها وجود ندارد و محدودیت ها را به راحتی کنار می گذارند و این افراد به راحتی خط قرمز ها را زیر پا گذاشته و قبح هر عملی را برای خود می شکنند و در نتیجه با زن شوهر دار ارتباط برقرار می کنند و نیازهای جنسی شان را رفع می کنند.

  1. رابطه با زن شوهر دار برای انتقام جویی

برخی از مردان برای این که از دوستان شان انتقام بگیرند با زنان شوهردار ارتباط برقرار می کنند زیرا ارتباط داشتن با همسر یک مرد بار روانی بسیار زیادی برای او ایجاد می کند و انگ اجتماعی بسیاری به همراه دارد  و برخی از افراد به دلیل  کینه و دشمنی که با دوستان گذشته خود دارند می خواهند به او آسیب بزنند و ارتباط داشتن به زن شوهردار را برای انتقام جویی انتخاب می کنند.

رابطه با زن شوهر دار، آسیب ها و پیامدها

رابطه داشتن با فرد متاهل یک نوع خیانت به حساب می آید و زندگی مشترک های موفق را با تهدیدهایی رو به رو می کند و همچنین این نوع ارتباط پیامد و آسیب های زیادی برای طرفین خواهد داشت که در زیر نمونه ای از مهم ترین این آسیب ها را بیان می کنیم:

  1. دلسردی نسبت به زندگی

رابطه با زن شوهر دار نمی تواند یک رابطه گذرا و بدون دردسر باشد زیرا احتمال بر ملا شدن آن بسیار زیاد است و این مسئله ذهن زنان را به شدت درگیر کرده است و استرس و اضطراب زیادی را برای آن ها به همراه دارد زیرا آن ها نسبت به همسرشان خیانت می کنند و می ترسند او متوجه شود و زندگی آن ها از هم بپاشد.

این مساله به مرور زمان هر دو نفری که در رابطه فرازناشویی هستند را درگیر می کند و احساسات ناکامی، دلسردی و درماندگی را برای آن ها به وجود می آورد.

  1. کاهش آستانه تحمل

هنگامی که با زن شوهردار در ارتباط هستید استرس ها و اضطراب های بسیاری به شما وارد می شود و شما به شدت حساس می شوید و آستانه تحملی روانی شما کاهش می یابد و در این شرایط ممکن است رفتارهای اشتباهی را انجام دهید و تصمیم های غلطی بگیرید و احتمال دارد زندگی مشترک موفق شما از هم پاشیده شود و به حد زیادی پایین بیاید.

  1. عذاب وجدان

روابط زناشویی اگر خارج از ازدواج رسمی باشد در بسیاری از جوامع و ادیان کار ناپسند و خارج از عرف می باشد و زندگی افراد را با چالش هایی رو به رو می کند اگر چه در این رابطه ممکن است زن متاهل به آرامش موقتی در رابطه برسد اما در واقع این حس گذرا می باشد و بعد از مدتی دچار عذاب وجدان شده و احساس پشیمانی و گناه می کند علاوه بر این، احساس گناه تنها به زن محدود نمی شود بلکه مرد نیز درگیر آن شده و این مسئله در بلند مدت بر روان آن ها اثر منفی می گذارد و سلامت روان آن ها را با مشکلاتی رو به رو می کند و فرد دچار مشکلات روانشناختی مانند افسردگی و اضطراب می شود.

 

  1. از بین رفتن بنیان خانواده

زمانی که فردی متوجه شود که همسرش به او خیانت کرده است در بسیاری از مواقع بخشیدن و کنار آمدن با این موضوع کار آسانی نمی باشد زیرا این مسئله شوک بسیار بزرگی بر مرد وارد کرده است و دیگر او قادر نخواهد بود تا زندگی خود را ادامه دهد و در نتیجه مشکلاتی در زندگی زناشویی آن ها به وجود آمده است که باعث از هم پاشیده شدن خانواده، بالا رفتن آمار طلاق و مشکلات مربوط به فرزندان شده است به صورتی که پیامدهای اجتناب ناپذیری به دلیل افزایش رابطه با زن شوهردار به وجود آمده است.

  1. بروز خشونت های خانگی

پذبرفتن خیانت از جانب زنان در جامعه کمتر دیده شده است و مردان هنگامی که با این موضوع برخورد می کنند آمادگی روانی کمتری دارند و احتمال دارد اقدامات پرخاشگرانه ای انجام دهند زیرا بسیاری از خشونت های خانگی به خاطر مسائل ناموسی می باشد و خیانت زن و برملا شدن رابطه او با مردی دیگر جزئی از مسائل ناموسی می باشد.

  1. مواجهه با طرد اجتماعی

ارتباط با زن شوهر دار از نظر اجتماع قابل پذیرش نمی باشد و هنگامی که این موضوع برملا شود آبروی شما را به خطر می اندازد و باعث خواهد شد که از نظر اجتماعی جایگاه خود را از دست بدهید و از طرف دیگران طرد شوید، در فرهنگ های کوچک تر طرد شدن بسیار سخت است و فشارهای زیادی را به افراد وارد می کند و باعث می شود که آن ها در معرض آسیب های روانشناختی قرار بگیرند.

نفر سوم یک رابطه شدن عوارض و آسیب های بسیاری را به همراه دارد و شما باید قبل از ازدواج با مشاوره صحبت کنید تا بتوانید تصمیم درستی در زندگی بگیرید تا در آینده درگیر این مسائل نشوید و انتخاب صحیحی از همان ابتدا داشته باشید.

منبع : رابطه با زن شوهردار

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

معمولا افراد خودشیفته در زمان آشنایی این ویژگی خود را به خوبی پنهان می کنند اگرچه ممکن است بتوانید برخی از علائم را متوجه بشوید. اما اگر عشق شما کورکورانه باشد احتمالا نمی توانید همین نشانه های کم را نیز مشاهده کنید اما با گذشت زمان این علائم پررنگ تر می شوند و به جایی می رسد که دیگر نمی توانید آن ها را نادیده بگیرید. در این مقاله به نشانه ازدواج با فرد خودشیفته پرداخته شده است.

نشانه های زیر به شما کمک می کند تا تشخیص دهید همسر آینده یا فعلی شما خودشیفته است یا نه. توجه داشته باشید که این نشانه ها نشانه قطعی نمی باشند و ممکن است نشانه مشکل دیگری نیز باشند.

نشانه افراد خودشیفته

1.آن ها معتقد هستند که هیچ کس قابل اعتماد نیست

آیا تاکنون با افرادی آشنا شده اید که بیان می کنند هیچ کس قابل اعتماد نیست؟ احتمالا این به این دلیل است که خود این افراد نیز قابل اعتماد نیستند و دنیا را از دید خود می بینند. البته همیشه اینگونه نمی باشد.

2. از افراد استفاده می کنند

آیا تاکنون مشاهده کرده اید که نامزد شما تنها به دنبال سو استفاده از دیگران می باشد و پس از این که کارش راه می افتد دیگر جواب زنگ آن ها را نمی دهد یا به بیان دیگر آن ها را دور می اندازد؟

افراد خودشیفته معمولا به دیگران به چشم یک ابزار برای رسیدن به هدف خود نگاه می کنند و حاضر نیستند به دیگران کمک کنند.

3. همیشه بیان می کنند که مشکل از دیگران است

آیا تاکنون احساس کرده اید که از دید نامزد شما تمام مشکلات و اتفاقات تقصیر دیگران است؟ آیا تاکنون احساس کرده اید که در تمام دعواها شما را مقصر می داند و حتی اگر معذرت خواهی کند می گوید من معذرت می خواهم ولی تقصیر خودت بود.

آن ها همیشه تصور می کنند که به حق خودشان نرسیده اند و سزاوار چیزی بیش تر از آنچه دارند هستند و دیگران حق آن ها را خورده اند.

4. نمی توانید از آن ها انتقاد کنید

یکی از اصلی ترین ویژگی های افراد خودشیفته این است که نمی توانند تحمل کنند از آن ها انتقاد شود و این کار را نوعی توهین می دانند و به سرعت واکنش نشان می دهند.

برای آن ها مهم نیست که انتقاد شما سازنده می باشد یا خیر، تنها این که از آن ها انتقاد می کنید باعث می شود عصبی شوند.

5. آن ها باید بهترین، برجسته ترین و باهوش ترین فرد جمع باشند.

افراد خودشیفته باید مورد تحسین قرار بگیرند، این افراد همیشه تمایل دارند که به قول معروف گل سر سبد مجالس باشند و همه از هوش و ذکاوت آن ها تعریف کنند. اما اگر این احساس را پیدا نکنند ممکن است ناراحت شوند یا حتی جمع را ترک کنند.

6.عاشق توجه بودن از نشانه های ازدواج با فرد خودشیفته

شاید این افراد از بیرون با اعتماد به نفس به نظر برسند اما به شدت به توجه دیگران نیاز دارند و به دنبال این هستند تا شخصی از آن ها تعریف کند و با این کار احساس می کنند که از دیگران بهتر هستند.

7. کمبود اعتماد به نفس

موضوعی که در مورد قبل هم به آن پرداخته شد کمبود اعتماد به نفس این افراد می باشد این افراد ممکن است برای جبران کمبود اعتماد به نفس عکس های غیرواقعی از خود در فضای مجازی انتشار دهند یا حتی اخبار دروغ در مورد خودشان انتشار دهند تنها برای این که احساس قدرت داشته باشند.

8. آن ها تمایل دارند که دیگران را پایین نگه دارند

همان طور که اشاره شد افراد خودشیفته تمایلی برای کمک به دیگران ندارند و از طرفی دوست دارند که دیگران در سطح پایین تری از آن ها قرار داشته باشند و این موضوع برای آن ها خوش آیند است.

51 نشانه که با فرد خودشیفته ازدواج کرده اید

9. به ظاهر خود اهمیت زیادی می دهند

شاید این افراد مشکلات زیادی داشته باشند اما همیشه ظاهر خود را حفظ می کنند زیرا ظاهر و موفقیت ظاهری برای آن ها اهمیت بسیار زیادی دارد. 

10. اگر آن ها را ترک کنید پشت سر شما شایعه می سازند.

البته این مورد را نمی توانید متوجه شوید ولی اگر همسرتان قبلا ازدواج کرده باشد می توانید از حرف های او متوجه شوید که چقدر علاقه دارد پشت سر کسی که او را ترک کرده است شایعه بسازد تنها برای این که او را مقصر جلوه دهد.

زیرا همان طور که گفته شد این افراد هیچ وقت خود را مقصر نمی دانند و همیشه انگشت اتهام را به سمت دیگران می گیرند.

11. آن ها در جمع مانند یک ملکه یا پادشاه با شما رفتار می کنند

آن ها در جمع بسیار از شما و حسن های شما تعریف می کنند و بیان می کنند که بسیار کامل هستید. در حالی که این تعریف ها غلو آمیز بوده و در خانه از این صحبت ها خبری نیست.

12.کار های خوب خود را جار می زنند

یکی از ویژگی های دیگر افراد خودشیفته این است که کارهای خوب خود را جار می زنند، در حقیقت این کار ها را انجام می دهند تا دیگران آن ها را فرد خوبی بدانند.

13.ریاکاری

افراد خودشیفته بیش تر از افراد دیگر علاقه ریاکاری دارند ولی ممکن است از آن آگاهی نداشته باشند. همان طور که ذکر شد این افراد معمولا به دیگران نشان می دهند که آدم خوب، باهوش، زیبا، آرام و به معنای واقعی کلمه شایسته هستند اما اینگونه نیست و این تنها تلاشی است که برای حفظ ظاهر دارند.

14. دروغ گو های خوبی هستند

افراد خودشیفته دروغ گو های بسیار ماهری هستند و می توانند هر دروغی را با دروغ دیگر بپوشانند. آن ها حتی ممکن است در مورد احمقانه ترین چیزها مانند رستورانی که ناهار را در آن میل کرده اند دروغ بگویند. 

حتی ممکن است این افراد از موفقیت های خود داستان هایی بسازند تنها برای این که احترام بیش تری به دست آورند.

15.تهدید به خشونت فیزیکی

اگر کسی دروغ آن ها را متوجه شود و سعی کند آن را رو کند به شدت عصبی می شوند و حتی فرد را تهدید به خشونت فیزیکی می کنند جملاتی مانند، یه کاری نکن بزنم تو دهنت و جملات دیگری با این مضمون نشان دهنده خودشیفتگی فرد می باشد.

16. علاقه زیادی به انتقام گرفتن دارند

افراد خودشیفته به آسانی کسی را نمی بخشند و معمولا افراد کینه توزی هستند و برای انتقام از دیگران نقشه می ریزند. سعی نکنید با آن ها در این بازی انتقام شرکت کنید زیرا شکست می خورید و حتی اگر برنده هم شوید متوجه می شوید که ارزش آن همه تلاش را نداشته اند.

17. به قوانین و اخلاق توجه نداشتن از  نشانه های ازدواج با فرد خودشیفته

ممکن است تعجب کنید وقتی متوجه شوید که همسرتان به شکستن قوانین علاقه دارد و قوانین را نادیده می گیرد، او ممکن است در حالت مستی رانندگی کند، چراغ قرمز را رد کند یا حتی در پرداخت صورت حساب رستوران تقلب کند. 

این به این دلیل می باشد که آن ها احساس می کنند بالاتر از قانون قرار دارند و حتی اگر این رفتار آن ها را زیر سوال ببرید بیان می کنند که قوانین برای کنترل افراد عادی است نه آن ها.

18 از داشتن رئیس متنفر هستند

تا الان حتما متوجه شده اید که این افراد نمی توانند کسی را بالاتر از خودشان ببینند و به همین دلیل از داشتن رئیسی که کار آن ها را نظارت کند یا به آن ها دستور بدهد متنفر هستند و دوست دارند خودشان رئیس خودشان باشند.

اگر آن ها رئیسی داشته باشند به صورت مداوم از او شکایت می کنند ولی اگر رئیس باشند همیشه از سختی های کار و دشوار های آن می گویند.

19. مرزها را رعایت نمی کنند

این افراد نمی توانند حریم شخصی شما را رعایت کنند و علاقه ای هم به این کار ندارند.

20. سعی می کنند شما را از دوستان تان دور کنند

این افراد همیشه تلاش می کنند تا شما را از دیگران دور کنند و احساس می کنند که دیگران لیاقت دوستی با آن ها را ندارند. یکی از دلایل این کار این است که دیگر نیاز نیست نگران فاش شدن دروغ ها یا راز های خود باشند بنابراین حضور دیگران را در زندگی مشترک تان کم رنگ می کنند.

21. شما را کنترل می کنند

همان طور که گفته شد این افراد حریم خصوصی شما را رعایت نمی کنند و ممکن است با چک کردن ایمیل، گوشی همراه، تماس ها، پیامک ها و موارد دیگر سعی کنند رفتارهای شما را کنترل کنند.

یکی از دلایل این که شما را از دوستان تان دور می کنند نیز همین می باشد تا شما را منزوی کرده و زیر سلطه خود بگیرند. 

این کنترل حتی می تواند شامل ظاهر شما هم بشود ممکن است تاکید داشته باشند که باید لباس بسیار پوشیده یا برهنه بپوشید تا مناسب جمع باشید در حالی که خودتان همچنین چیزی نمی خواهید.

او ممکن است دوست داشته باشد که مورد تایید همگان باشید یا شاید هم بخواهد که به چشم نیایید تا امنیت او به خطر نیفتد به هرحال با هرکدام از این کارها سعی او در این است که شما را کنترل کند و به تصمیمات و نظرات شما اهمیتی نمی دهد.

22. کنترل مالی

یکی از مسائل دیگری که کنترل می کنند مسائل مالی می باشد، شما نمی توانید همان طور که دوست دارید پول خود را خرج کنید و برای مخارج خود باید پاسخگو باشید. آن ها هزینه های ناچیزی به شما می دهند و حساب آن هزینه ها را هم از شما می گیرند.

23. خانواده ای کامل می خواهند

خانواده افراد خودشیفته باید کامل باشند، در مدرسه، در مهمانی، در دورهمی ها و تمام مجالس باید شکل کاملی داشته باشند و نباید عیبی داشته باشند. این کار ممکن است برای کودکان سخت باشد.

هیچ کس در این خانواده آزاد نیست تا خود واقعیش را نشان دهد و همیشه نگران هستند و استرس دارند.

منبع :  33 نشانه که با فرد خودشیفته ازدواج کرده اید

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

مهارت خویشتن داری، آموزش علمی خویشتن داری به کودکان

مهارت خویشتن داری یا مهار نفس یک نوع مهارت اکتسابی می باشد که باعث می شود فرد ارضای خواسته های خودش را تعویق بیندازد و رفتارهای او عجولانه نباشد، مهارت های خویشتن داری باید تقویت شود تا تاثیرات مفیدی بر روی اعتماد به نفس فرد، انعطاف پذیری، همدلی و غیره داشته باشد، ویژگی خویشتن داری باید از همان کودکی در فرد نهادینه شود تا این ویژگی در او جا بیفتد و از آن به درستی استفاده کند، والدین می توانند از روش های مختلفی استفاده کنند تا خویشتن داری در فرزندشان نهادینه شود و این مهارت با استفاده از تکنیک های خاصی تقویت می شود، همچنین برای این که مهارت فرزندپروری خودتان را تقویت کنید می توانید از مشاوره کودک کمک بگیرید تا در این زمینه راهنمایی های لازم را به شما بدهند و شما از راهکارهای آن استفاده کنید.

مهارت خویشتن داری، خویشتن داری به چه معنی است؟

یکی از مکانیسم های درونی خویشتن داری می باشد که باعث می شود فکر و عمل های زیان آور به عمل تبدیل نشود و فرد نسبت به آن فکرها مقاومت نشان می دهد و یکی از مهارت های زندگی می باشد که به فرد یاد می دهد رفتارهایش را کنترل کند و خودش را به خوبی با محیط واقعی تطبیق دهد.

خویشتن داری بر روی اعتماد به نفس تاثیر بسیاری دارد و افرادی که از مهارت خویشتن داری برخوردار هستند اعتماد به نفس آن ها بالا می باشد و همچنین این مهارت توسط تست نئو NEO مورد توجه قرار می گیرد و در صورتی که مسئله شما خویشتن داری می باشد و می خواهید آن را تقویت کنید می توانید از روانشناس کمک بگیرید و از او راهکار بخواهید، همچنین روانشناس متخصص از شما می خواهد تا طرحواره درمانی به خویشتن داری و محدودیت های واقع بینانه بپردازید.

فواید خویشتن داری

خویشتن داری فواید بسیاری برای فرد دارد و باعث می شود تا فرد به سرعت متوجه اشتباهات خود شود و سعی کند تا آن ها را رفع و اصلاح نماید فردی که با مهارت خویشتن داری از زمان کودکی آشنا شده باشد می تواند امیال خود را به تعویق بیندازد و از این طریق بهره وری و کارکرد مثبتش خود را افزایش دهد و کارهای خود را به درستی انجام دهد، علاوه بر این خویشتن داری هزینه های کمتری نسبت به سایر نظارت های بیرونی خواهد داشت و فرد از این مهارت می تواند در جهات مثبت استفاده کند.

ویژگی های افراد خویشتن دار

افرادی که از مهارت خویشتن داری برخوردار هستند از احساسات خوبی نسبت به خودشان برخوردار می باشند و اعتماد به نفس آن ها بالا است این افراد شایستگی خاصی دارند و با کفایت اند و از نظر کار بر روی توانایی های خودشان متکی می باشند و سعی می کنند روی پای خودشان بایستند.

این افراد روحیه انعطاف پذیری دارند و به خوبی می توانند با مشکلات و سختی ها رو به رو شوند و فشار روانی کمتری را در این زمینه تجریه کنند و آن ها به سختی و به ندرت تسلیم فشارها می شوند، آن ها در محبت کردن و همدل بودن نقش مهمی دارند و در شرایط دشوار به دیگران کمک می کنند.

آموزش مهارت خویشتن داری به کودکان

مهارت خویشتن داری در دوران کودکی نهادینه می شود و آموزش این مهارت نقش بسیار مهمی در کودکان دارد که در این مقاله چند تا از روش های کاربردی را بیان می کنیم تا از آن ها استفاده نمایید.

  1. الگو برداری از والدین

گام اول در یادگیری خویشتن داری این می باشد که والدین الگوی مناسبی برای کودکانشان باشند و کودکان از والدین الگوبرداری می کنند و همواره در حال تماشای آن ها می باشند پس بسیار مهم است که والدین مهارت های خویشتن داری خود را تقویت کنند و این مهارت را به خوبی یاد بگیرند.

  1. نه شنیدن

کودکان باید به خوبی با محدودیت های واقع بینانه آشنا شوند و در صورتی که با کلمه نه از طرف والدین رو به رو می شوند آن را بپذیرند، همچنین آن ها باید با توجه به شرایط خواسته های خودشان را به تعویق بیندازند و سعی کنند آن ها را در موقعیت های خاصی انجام دهند، نه گفتن به کودکان باید با موضوعات کوچکی شروع شود، به طور مثال اگر کودک بیش از اندازه شکلات می خورد والدین باید به خواسته او نه بگویند.

منبع : مهارت خویشتن داری

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

بر اساس باورهای قدیمی زنان مسئولیت خانه و مردان مسئولیت کار بیرون از خانه را به عهده دارند، اما امروزه که زنان و مردان به یک میزان کار می کنند، کار خانه نیز باید بین زنان و مردان تقسیم شود. اما برخی از مردان هنوز با این مسئله کنار نیامده اند. این مطلب به شما کمک می کند تا همسرتان را ترغیب کنید تا همکاری در خانه داشته باشند.

ابتدا مثال های زیر را بخوانید تا متوجه شوید چرا مردان باید در کار خانه به همسر خود کمک کنند.

  • سپیده 28 ساله، متاهل و شاغل است. هر روز صبح او به همراه همسرش از منزل خارج می شود و کمی زودتر از همسرش به خانه بر می گردد. بعد از برگشت به منزل مجبور است که به کارهای خانه رسیدگی کند. اما از آنجایی که او در محل کار خود بسیار خسته می شود، توان کافی برای رسیدگی به تمام کارهای خانه را ندارد. گاهی به این فکر می کند که شغلش را رها کند اما از یک طرف خانه نشینی به او حس بدی می دهد، از طرفی می داند که اگر کار نکند از نظر اقتصادی به او و همسرش فشار وارد می شود. او بارها از همسر خود خواسته که به او در کارهای منزل کمک کند، گاهی با کنایه، گاهی با عصبانیت، گاهی با غر زدن اعلام کرده که نیاز به کمک همسر دارد اما همسرش همکاری لازم را نمی کند و ترجیح می دهد بعد از اینکه از سرکار بر می گردد روی مبل لم دهد و استراحت کند. سپیده گاهی فکر می کند با این وضعیت هیچ گاه نمی تواند بچه دار شود و باید قید بچه دار شدن را بزند، چون در صورت بچه دار شدن روزهای سختی را پیش رو خواهد داشت.
  • فاطمه زنی 35 ساله، متاهل، خانه دار و صاحب دو فرزند است. قبل از اینکه فرزند دومش به دنیا بیاید به راحتی و بدون کمک همسر، کارهای خانه را انجام می داد بدون اینکه شکایتی نسبت به شرایط داشته باشد. اما با متولد شدن فرزند دوم، شرایط فرق کرد. مسئولیت های فاطمه بسیار زیاد شد و گاهی پیش می آید که هر دو فرزند فاطمه شروع بهانه گیری و لجبازی می کنند و همین امر، شرایط را بدتر می کند . گاهی آنقدر کارهای فاطمه در منزل زیاد می شود و آنقدر درگیر رسیدگی به بچه ها است که فرصت غذا درست کردن پیدا نمی کند. هرچند که هر طور شده تمام تلاشش را می کند که به تمام کارهایش برسد اما خستگی جسمی و روحی زیادی را تحمل می کند و گاهی با خود فکر می کند که دیگر هیچگاه فرصت استراحت و تفریح را نخواهد داشت. او هیچگاه شکایتی به همسر خود نمی کند و هیچوقت هم ازاو در خواستی برای کمک در کارهای منزل نمی کند چون او هم، با توجه به شرایط خانوادگی که داشته اینطور فکر می کند که کارهای خانه تماما بر عهده خانم است و همین امر سبب شده است که با وجود فشارهایی که به وی وارد می شود هیچگاه از همسر خود درخواست کمک در انجام کارهای خانه را نکند. اما مشکلی که وجود دارد این است که فاطمه در معرض اختلال افسردگی است و این بسیار دردناک است.

روایتی از زندگی سپیده و فاطمه را خواندید، طبیعتا آن ها شرایط سختی را می گذرانند، علاقمندی سپیده به شغلش در یک طرف، فشار اقتصادی در یک طرف، تحت فشار قرار گرفتن به دلیل مسئولیت های زیاد در یک طرف و در مقابل همه این ها احساس درک نشدن از طرف همسر می تواند بسیار ناراحت کننده باشد.

دلایل عدم همکاری در کار خانه

اما در این جا این سوال پیش می آید که آیا براستی دلایل عدم همکاری مردان در کارهای منزل چیست؟ چرا آقایان نمی توانند همسرشان را در این مسئله درک کنند؟

دلایل مختلفی می تواند در این امر دخیل باشد که در زیر به مهم ترین آن ها اشاره می کنیم.

همکاری شوهر در کار خانه

  • تاثیر عقاید پیشین

در جامعه مردسالاری گذشته مردان بسیار قدرت طلب بودند، تمایل زیادی به کارهای دشوار و پرخطر در بیرون از منزل داشتند و به این دلیل که معتقد بودند زن موجود ظریف و حتی بعضا ضعیفی بوده است کارهایی را که قدرت بدنی کمتری نیاز داشتند را به او می سپردند و همین امر باعث می شد که کارهایی مثل آشپزی و خانه داری کارهای آسان و زنانه محسوب شوند و اگر مردی سراغ همچین کارهایی می رفت در واقع ضعیف بودن خودش را نشان می داد.

نقل کردن این اعتقاد به معنی درست بودن آن نیست، اما چه بخواهیم و چه نخواهیم چنین عقیده ای در گذشته وجود داشته و همین امر سبب شده است که در حال حاضر هم بسیاری از آقایان انجام دادن کارهای خانه را برای خود نپسندند و احساس کنند که قدرت و توانمندی شان زیر سوال رفته است.

  • تغییرات فرهنگی و اجتماعی سریع

همه ما می دانیم که در دهه های اخیر شرایط اجتماعی و فرهنگی تغییرات بسیار سریع و زیادی داشته. در گذشته این میزان از حضور خانم ها در اجتماع مرسوم نبوده و اکثر آقایان مادران خود را در منزل و در حال انجام دادن کارهای خانه مشاهده کرده اند، این در حالی است که مشاهده ای از بابت کمک پدرانشان به مادرانشان مشاهده نمی کرند، طبیعی است که این طرحواره در ذهن مرد شکل گرفته باشد که کارهای خانه با زن می باشد و مرد تحت هیچ شرایطی وظیفه ای در این زمینه ندارد. اما تغییرات فرهنگی و اجتماعی که درحال حاضر رخ داده است سبب تغییراتی در سبک و شیوه زندگی افراد شده که ممکن است خیلی از افراد هنوز با این سبک و شیوه زندگی سازگاری نداشته باشند و به همین دلیل نتوانند منطبق با شرایط موجود رفتار کنند.

  • عدم مهارت

برخی از آقایان نیز تمایل به کمک کردن دارند اما مهارتی در این امر ندارند و حتی ممکن است بارها به دلیل خرابکاری در حین انجام کار خانه این جمله را از همسرشان شنیده باشند که کار نکردن تو بهتر از کار کردنت است و همین یک جمله کافی است تا مرد، دیگر تمایلی به کمک کردن در کارهای منزل نداشته باشد.

  • مشخص نبودن وظایف

گاهی پیش می آید که خانم خانه فقط از این امر به همسرش شکایت می کند که تو به من کمک نمی کنی، و ممکن است به همسرش بگوید که به من کمک کن! به نظر شما در این شرایط چه اتفاقی می افتد؟ آیا همسر شما می داند که دقیقا باید چه کاری انجام دهد؟ آیا می تواند تشخیص دهد که در چه کاری شما نیاز به کمک دارید؟ بدیهی است که در چنین صورتی مرد این نوع شکایت را جدی نمی گیرد و تلاشی برای کمک به شما نمی کند.

حال این سوال پیش می آید که چطور می توانیم همسرمان را به انجام کارهای خانه ترغیب کنیم؟

ترغیب همسر برای انجام کارهای خانه

همان طور که بیان شد مردان دلایل مختلفی برای فرار از کار خانه دارند، حال باید بدانیم چگونه می توانیم آن ها را ترغیب به انجام کارهای خانه کنیم:

  • واقع بین باشید

واقع بینی مسئله ای است که در اکثر موارد می تواند کمک شایانی به شما بکند تا درک درستی از شرایط داشته باشید و با استفاده از درک درست از شرایط بتوانید به بهترین نحو و درست ترین شیوه رفتار کنید.

همانطور که اشاره کردیم، بسیاری از مردان هنوز هم تحت تاثیر عقاید گذشته قرار دارند و همین امر سبب می شود که با وجود مشاهده سختی های شما هیچگاه به خودشان اجازه ندهند که در کارهای منزل به شما کمک کنند. طبیعی است که چنین طرز تفکری برای شما خوشایند نباشد اما این واقعیتی از تفکر بسیاری از آقایان است و شما نمی توانید به یکباره انتظار تغییر آن را داشته باشید. بلکه نیاز است که دیدگاه همسرتان را در نظر بگیرید و بپذیرید و بعد در جهت تغییر آن اقدامات لازم را انجام دهید. تغییر دیدگاه می تواند با استفاده از گفت و گوی منطقی و البته تاکید بر حفظ اقتدار مرد و همینطور معاشرت با افرادی که همسرانشان در منزل کمک می کند، به مرور صورت بگیرد.

  • انتظارات معقولانه داشته باشید

در ابتدا سعی کنید که شرایط همسرتان را در نظر بگیرید، اگر که همسرتان وظایف شغلی سنگینی دارد و ساعات زیادی را بیرون از منزل می گذارند و شما فردی خانه دار هستید و وظایف سنگینی ندارید، انتظار بیش از حد از همسرتان نداشته باشید، خستگی او را در نظر بگیرید و سعی کنید مسئولیت کارهای منزل را خودتان بر عهده بگیرید، این یک تقسیم کار است: کارهای بیرون از منزل و رفع مایحتاج مالی با همسرتان و کارهای خانه با خودتان. البته این کاملا قابل درک است که شما دوست دارید همسرتان گاهی کنارتان باشد و کمکتان کند اما زمانی که او خسته است فرصت مناسبی برای چنین درخواستی نیست، می توانید در روزهای تعطیل از او درخواست کمک کنید.

اما اگر که به دلیل تولد فرزند، کارهای شما در منزل زیاد است و یا اینکه شاغل هستید کاملا منطقی است که از همسرتان انتظار کمک داشته باشید اما بازهم نیاز به تقسیم کار است و نباید یک نفر بیشتر از دیگری کار کند.

منبع : همکاری شوهر در کار خانه| چگونه شوهرم را ترغیب کنم در کار خانه کمک کند؟

  • kiimiya asadi