کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

کیمیا اسدی

خانواده,سرگرمی,ازدواج

خانواده,سرگرمی,ازدواج

  • ۰
  • ۰

 

راهبردهای یادگیری در مورد نحوه برخورد با کودک بیش فعال در خانه می تواند آرامش را در خانه به ارمغان بیاورد(منبع).

با کودک بیش‌فعال چه کنیم؟ بهترین راهکارهای روان‌شناسان برای آرامش در خانه

برای مدیریت موثر کودک بیش فعال، ترکیبی از فعالیت های ساختاریافته، بازی آزاد، تکنیک های آرام بخش و تقویت مثبت را در نظر بگیرید: فعالیت های بدنی ساختاریافته با ریتم و مرزها کودک خود را در فعالیت هایی که هم حرکت و هم ساختار را فراهم می کند، مانند

  • ورزش (شنا، ژیمناستیک)،
  • راه رفتن با موانع،
  • راه رفتن یا دویدن با آوازها یا آهنگ های موزون،
  • پرش ترامپولین همراه با شمارش و بالا رفتن، درگیر کنید.

این فعالیت ها به هدایت انرژی اضافی به روشی کنترل شده کمک می کند و می تواند اثر آرام بخشی داشته باشد.

بازی فعال بدون قانون را اجازه دهید دوره‌هایی از بازی بدون ساختار که در آن کودک بتواند آزادانه بدود، بپرد، برقصد یا بازی کند، با رعایت قوانین ایمنی.

علائم و درمان بیش فعالی در کودکان| کودک بیش فعال حادثه ساز می شود

اگر بازی آزاد بیش فعالی را افزایش داد، به فعالیت های ساختاریافته تر را امتحان کنید.

  • تکنیک های آرامش بخش از صندلی های راک، تاب، نور کم، فضاهای سازماندهی شده، موسیقی ملایم یا نورهای شب با تغییر آرام آرام برای کمک به آرامش کودک، به خصوص قبل از خواب یا زمانی که رفتار آرام لازم است، استفاده کنید(منبع)(منبع).
  • یوگا، مدیتیشن و تمرینات تنفس عمیق نیز می توانند با افزایش جریان اکسیژن به مغز به آرامش کودک کمک کنند.
  • استراتژی های رفتاری دستورالعمل‌های واضح و عملی بدهید و رفتار مثبت را بدون زیاده‌روی تحسین کنید.
  • از لیست کارهایی که باید انجام دهید استفاده کنید تا به کودک کمک کنید در انجام وظایف خود باقی بماند و مراحل را به خاطر بسپارد.
  • به احساسات کودک گوش دهید و او را در راهبردهایی برای مدیریت رفتارش مشارکت دهید.

 

منبع : تربیت کودک بیش‌فعال | راهکارهای طلایی برای والدین خسته اما امیدوار

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

وسوسه انگیز است که کارهایی را که از آنها لذت نمی بریم به تعویق بیندازیم. حتی اگر می دانیم که بعداً منجر به استرس بیشتر می شود، معمولاً از شروع یا به پایان رساندن کارهایی که واقعاً نمی خواهیم انجام دهیم اجتناب کنیم(منبع).

اهمال کاری چیست و چرا نمی‌توانیم کارها را به موقع انجام دهیم؟

به تعویق انداختن عمل به تأخیر انداختن یا به تعویق انداختن کارها یا تصمیمات است، اغلب تا آخرین لحظه یا گذشته از ضرب الاجل آنها، حتی اگر می دانید که این تاخیر ممکن است منجر به عواقب منفی شود. این صرفاً یک موضوع مدیریت زمان نیست، بلکه یک شکست در خودتنظیمی تلقی می شود، جایی که افراد به طور غیرمنطقی از کارهایی که به نظرشان ناخوشایند، کسل کننده یا استرس زا هستند، اجتناب می کنند. این رفتار به‌رغم آگاهی از آسیب‌های احتمالی ناشی از تأخیر، به‌جای انجام وظیفه درگیر فعالانه در فعالیت‌های کمتر مهم یا لذت‌بخش‌تر است(منبع).

این اصطلاح ریشه در فلسفه باستان دارد، یونانی‌ها از کلمه آکراسیا برای توصیف رفتار بر خلاف قضاوت بهتر خود استفاده می‌کردند انجام کاری علی‌رغم اینکه می‌دانستند باید در غیر این صورت انجام دهند. به تعویق انداختن کار در بین فرهنگ ها و گروه های سنی رایج است و می تواند با عواملی مانند ترس از شکست، کمال گرایی، اعتماد به نفس پایین، و ترجیح رضایت فوری نسبت به منافع بلندمدت (معروف به سوگیری فعلی) مرتبط باشد.

 

منبع : چرا گاهی تنبلی می کنیم؟ علم پشت اهمال کاری

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

اگر استفاده مکرر از رسانه‌های اجتماعی وجود داشته باشد، این امر شروع به تأثیر منفی بر عزت نفس، سلامت روان، عزت نفس و ایجاد عوامل خطر برای نارضایتی از بدن با ایجاد رفتارهای غذایی نامنظم و تأثیر بر تصویر از خود خواهد کرد(منبع).

عزت نفس چیست و چرا نقش کلیدی در خوشبختی ما دارد؟

عزت نفس، حس کلی فرد از ارزش یا لیاقت شخصی است که نشان دهنده اعتماد به توانایی‌ها، ویژگی‌ها و اخلاقیات خود است. این حس شامل باورهایی در مورد خود و همچنین حالات عاطفی مانند غرور، پیروزی، شرم یا ناامیدی می‌شود.

این حس ارتباط نزدیکی با اعتماد به نفس، احترام به خود و ارزش قائل شدن برای خود دارد. عزت نفس شامل دو جنبه کلیدی مرتبط با هم است: حس کارآمدی شخصی (اعتماد به توانایی خود در تفکر و عمل) و حس ارزشمندی شخصی (نگرش مثبت به حق خود برای زندگی و شاد بودن).

عزت نفس بر انگیزه، سلامت روان، تصمیم‌گیری، روابط و توانایی مقابله با چالش‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. عزت نفس سالم به معنای داشتن نگرش مثبت نسبت به خود، انتظارات واقع‌بینانه و توانایی حفظ روابط سالم است. این حس افراد را قادر می‌سازد تا به پتانسیل خود اعتقاد داشته باشند و از موانع زندگی عبور کنند.

برعکس، عزت نفس پایین می‌تواند منجر به انتقاد از خود، ناراحتی اجتماعی و احساس ناتوانی شود، عزت نفس ارزیابی درونی از میزان ارزش و قدردانی ما از خودمان است که اعتماد به نفس، سلامت عاطفی و کیفیت کلی زندگی ما را شکل می‌دهد(منبع)(منبع)(منبع).

شبکه‌های اجتماعی چگونه باعث کاهش عزت نفس می‌شوند؟

تأثیر رسانه‌های اجتماعی بر کاهش عزت نفس در درجه اول با پدیده مقایسه اجتماعی، به ویژه مقایسه‌های اجتماعی رو به بالا، مرتبط است که در آن افراد خود را با دیگران که موفق‌تر، جذاب‌تر یا شادتر تلقی می‌شوند، مقایسه می‌کنند.

این اغلب منجر به احساس حقارت و نارضایتی می‌شود که می‌تواند عزت نفس را از بین ببرد. تحقیقات نشان می‌دهد که حدود ۸۸٪ از کاربران رسانه‌های اجتماعی درگیر مقایسه‌های اجتماعی هستند که ۹۸٪ از آنها مقایسه‌های رو به بالا هستند و افزایش استفاده از رسانه‌های اجتماعی به شدت با کاهش عزت نفس مرتبط است(منبع).

یک ساعت استفاده روزانه از فیس‌بوک می‌تواند نمرات عزت نفس را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی با تقویت نیاز مداوم به ارتباط و مقایسه، این اثر را تشدید می‌کند، به ویژه بر عزت نفس مربوط به ظاهر تأثیر می‌گذارد(منبع).

دیدن تصاویر و پست‌های ایده‌آل می‌تواند باعث شود کاربران در مورد ظاهر و دستاوردهای خود احساس ناکافی بودن کنند. این امر به ویژه در بین نوجوانان و جوانان مشهود است، و زنان به دلیل مقایسه اجتماعی و دلبستگی عاطفی به پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام، در برابر تأثیر منفی آسیب‌پذیرتر هستند(منبع).

علاوه بر این، قرار گرفتن در معرض تصاویر مثبت‌گرایانه از اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی باعث مقایسه‌های اجتماعی رو به بالا می‌شود که واسطه کاهش عزت نفس حالت است، اگرچه برخی از اثرات پیچیده نیز ممکن است به دلیل مقایسه‌های متضاد یا جذب‌کننده، به طور موقت عزت نفس را افزایش دهند.

با وجود این تفاوت‌های ظریف، روند کلی نشان می‌دهد که استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند با ترویج استانداردهای غیرواقعی و فشارهای اجتماعی، بر عزت نفس تأثیر منفی بگذارد.

 

علاوه بر این، قلدری سایبری و آزار و اذیت آنلاین در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی با قرار دادن افراد در معرض انتقاد منفی و طرد اجتماعی، به عزت نفس آسیب بیشتری می‌رساند(منبع). رسانه‌های اجتماعی از طریق مکانیسم‌های مقایسه اجتماعی رو به بالا، اتصال مداوم ناشی از اعتیاد، قرار گرفتن در معرض تصاویر ایده‌آل و آزار و اذیت آنلاین، بر عزت نفس تأثیر منفی می‌گذارند و منجر به کاهش ارزش خود و رفاه عاطفی، به ویژه در میان جوانان و جوانان می‌شوند(منبع)(منبع).

اعتیاد به شبکه های اجتماعی: چگونه مغز ما به لایک ها معتاد می شود؟

علائم عزت نفس پایین؛ از خودکم‌بینی تا اضطراب اجتماعی

نشانه‌های عزت نفس پایین شامل طیف وسیعی از علائم عاطفی، شناختی، رفتاری و جسمی است:

  • خودگویی منفی و انتقاد درونی: کوچک شمردن همیشگی خود با افکاری مانند "من به اندازه کافی خوب نیستم" یا "من همیشه کارها را خراب می‌کنم".
  • مشکل در پذیرش تعریف و تمجید: کم‌اهمیت جلوه دادن دستاوردها یا نسبت دادن موفقیت به شانس به جای تلاش شخصی.
  • حساسیت به انتقاد: واکنش شدید یا تدافعی به بازخورد، و آن را به عنوان تأیید نقص‌های شخصی دیدن.
  • ترس از شکست و اجتناب از چالش‌ها: نگرانی در مورد اشتباه کردن و اجتناب از خطراتی که می‌تواند منجر به رشد شود.
  • عدم اعتماد به نفس و شک به خود: احساس عدم اطمینان در مورد توانایی‌ها و تصمیمات خود، که اغلب با یک منبع کنترل خارجی همراه است(منبع).
  • مقایسه‌های اجتماعی منفی: مقایسه مکرر خود با دیگران به طور نامطلوب، که منجر به احساس حقارت می‌شود.
  • مردم‌پسند بودن و نداشتن مرز: مشکل در نه گفتن و اولویت دادن به نیازهای دیگران نسبت به نیازهای خود(منبع).
  • کناره‌گیری اجتماعی: اجتناب از تعاملات اجتماعی یا لغو برنامه‌ها به دلیل احساس بی‌کفایتی یا ترس از قضاوت.

 

منبع : تاثیر شبکه های اجتماعی بر عزت نفس: مقایسه و نارضایتی

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

 

اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی، استفاده و تمرکز وسواس‌گونه بر وب‌سایت‌ها و برنامه‌های رسانه‌های اجتماعی است، حتی اگر این استفاده عواقب منفی مانند مشکلات ارتباطی، اضطراب و عزت نفس پایین را به همراه داشته باشد(منبع).

چگونه شبکه‌های اجتماعی مغز ما را فریب می‌دهند و باعث اعتیاد می‌شوند؟

مغز ما در درجه اول از طریق آزادسازی دوپامین، یک انتقال‌دهنده عصبی مرتبط با لذت، پاداش و انگیزه، به رسانه‌های اجتماعی معتاد می‌شود. وقتی فردی بازخورد اجتماعی مثبتی در رسانه‌های اجتماعی دریافت می‌کند، مانند لایک، کامنت یا اشتراک‌گذاری، مغز افزایش دوپامین را تجربه می‌کند که مسیرهای پاداش مغز را فعال کرده و احساس لذت ایجاد می‌کند.

این تقویت مثبت، رفتار تکراری را تشویق می‌کند و باعث می‌شود کاربران به دنبال اعتبار اجتماعی بیشتری باشند و منجر به چک کردن اجباری پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی می‌شود. پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی با استفاده از ویژگی‌هایی مانند پیمایش نامحدود، اعلان‌ها و فیدهای شخصی‌سازی‌شده که پاداش‌های غیرقابل پیش‌بینی ارائه می‌دهند، از این امر سوءاستفاده می‌کنند.

این غیرقابل پیش‌بینی بودن، از طریق سیستم خطای پیش‌بینی پاداش مغز، مشابه قمار، باعث آزادسازی دوپامین بیشتری می‌شود که این عادت را تقویت کرده و ترک آن را دشوار می‌کند. علاوه بر این، مراکز پاداش مغز به ویژه زمانی فعال می‌شوند که افراد در مورد خود صحبت می‌کنند، که رسانه‌های اجتماعی با ترویج خودافشاگری و اشتراک‌گذاری آن را تشویق می‌کنند. این رفتار منجر به آزادسازی بیشتر دوپامین می‌شود و عادت را بیشتر تقویت می‌کند.

با گذشت زمان، استفاده بیش از حد از رسانه‌های اجتماعی می‌تواند باعث تغییراتی در نواحی مغز درگیر در تنظیم احساسات، کنترل تکانه‌ها و تصمیم‌گیری، مانند قشر کمربندی قدامی و قشر جلوی مغز شود. این تغییرات، خودتنظیمی را مختل کرده و حساسیت به اعتیاد را افزایش می‌دهد(منبع)(منبع).

کار با فضای مجازی باعث افسردگی می شود | اعتیاد به اینترنت

تقاضاهای مداوم برای توجه از سوی رسانه‌های اجتماعی همچنین توانایی مغز در تمرکز و فیلتر کردن اطلاعات نامربوط را کاهش می‌دهد و به اضافه بار شناختی و کاهش عملکرد شناختی کمک می‌کند. به طور کلی، اعتیاد به رسانه‌های اجتماعی به این دلیل ایجاد می‌شود که سیستم پاداش مغز که توسط دوپامین هدایت می‌شود، توسط پاداش‌های اجتماعی فوری و غیرقابل پیش‌بینی ارائه شده توسط این پلتفرم‌ها ربوده می‌شود و منجر به استفاده اجباری و تغییراتی در عملکرد مغز می‌شود که با وجود پیامدهای منفی، ترک آن را دشوار می‌کند(منبع)(منبع)(منبع)(منبع).

 

علائم و نشانه‌های پنهان اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی که نباید نادیده بگیرید

علائم اعتیاد به شبکه‌های مجازی (رسانه‌های اجتماعی) شامل طیف وسیعی از علائم رفتاری، عاطفی و جسمی است که نشان دهنده استفاده اجباری از آنها و تداخل آن با زندگی روزمره است. علائم کلیدی عبارتند از:

  • صرف زمان بیش از حد در رسانه‌های اجتماعی: ساعت‌ها صرف اسکرول کردن، ارسال پست یا فعالیت آنلاین، اغلب غفلت از مسئولیت‌ها و سایر فعالیت‌ها.
  • مشغله ذهنی: فکر کردن مداوم به رسانه‌های اجتماعی، برنامه‌ریزی پست‌ها یا احساس نیاز به بررسی مکرر اعلان‌ها.
  • علائم ترک: احساس اضطراب، تحریک‌پذیری، بی‌قراری یا استرس در هنگام عدم دسترسی به رسانه‌های اجتماعی یا زمانی که اینترنت کند یا در دسترس نیست.
  • غفلت از روابط و فعالیت‌های آفلاین: ترجیح تعاملات آنلاین به ارتباطات حضوری، کناره‌گیری از رویدادهای اجتماعی و از دست دادن علاقه به سرگرمی‌ها یا فعالیت‌های بدنی.
  • تأثیر بر مسئولیت‌ها: کاهش عملکرد در محل کار، مدرسه یا خانه به دلیل حواس‌پرتی یا صرف زمان در رسانه‌هایاجتماعی(منبع)(منبع).
  • تغییرات خلقی: تجربه تحریک‌پذیری، نوسانات خلقی یا اضطراب مربوط به استفاده یا عدم استفاده از رسانه‌های اجتماعی(منبع).

 

  • نیاز به تأیید: احساس بد یا اضطراب هنگام عدم دریافت لایک، کامنت یا تأیید اجتماعی، که منجر به اشتراک‌گذاری اجباری و بررسی بازخورد می‌شود.

طرحواره جلب توجه و پذیرش جویی چیست؟

  • علائم جسمی: تجربه سردرد، خستگی چشم، درد کمر یا گردن یا آسیب‌های مکرر ناشی از استفاده طولانی مدت از صفحه نمایش.
  • ترس از دست دادن (FOMO): اضطراب در مورد از دست دادن به‌روزرسانی‌ها یا رویدادهای مهم در صورت عدم اتصال مداوم(منبع)(منبع).
  • رفتارهای پرخطر: استفاده از رسانه‌های اجتماعی در موقعیت‌های ناامن، مانند هنگام رانندگی یا پیاده‌روی، که نشان‌دهنده استفاده اجباری با وجود خطرات است(منبع).

این علائم در مجموع نشان‌دهنده یک الگوی اعتیاد رفتاری هستند که در آن استفاده از رسانه‌های اجتماعی به یک اجبار تبدیل می‌شود، در عملکرد روزانه اختلال ایجاد می‌کند و باعث پریشانی روانی می‌شود(منبع)(منبع).

روش‌های علمی و کاربردی برای درمان وابستگی به شبکه‌های مجازی و بازگشت به زندگی واقعی

درمان اعتیاد به شبکه‌های مجازی (رسانه‌های اجتماعی) شامل ترکیبی از رویکردهای درمانی، اصلاح رفتاری و مداخلات عملی با هدف کاهش استفاده اجباری و بازیابی عادات سالم است. رویکردهای کلیدی شامل:

  • درمان درمان شناختی رفتاری (CBT): این یکی از موثرترین درمان‌ها است. CBT به افراد کمک می‌کند تا الگوهای فکری و رفتارهای ناسالم مرتبط با استفاده از رسانه‌های اجتماعی را شناسایی و تغییر دهند، توانایی آنها را در مقاومت در برابر وسوسه‌ها بهبود بخشند و مکانیسم‌های مقابله‌ای سالم‌تری را ایجاد کنند.

 

منبع : اعتیاد به شبکه های اجتماعی: چگونه مغز ما به لایک ها معتاد می شود؟

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

اعتماد به نفس به طور طبیعی در همه افراد وجود ندارد. این چیزی است که باید به مرور زمان ایجاد شود. از طریق دستاوردهای پی در پی و بازخورد مثبت، یک فرد ممکن است بتواند اعتماد به نفس زیادی کسب کند. با این حال، متأسفانه، برخی از تجربیات به خوبی پایان نمی‌یابند و انتقاد نادرست می‌تواند تا حد زیادی اعتماد به نفسی را که برای ساختن آن سخت تلاش کرده‌اید، از بین ببرد(منبع).

روش‌های کاربردی برای تقویت اعتماد به نفس در بزرگسالی

تکنیک‌های افزایش اعتماد به نفس در بزرگسالان شامل طیف وسیعی از استراتژی‌های عملی و روانشناختی است:

1. مراقبت از خود و ظاهر فیزیکی مراقبت از ظاهر و لباس پوشیدن به شیوه‌ای که باعث شود احساس خوبی داشته باشید، می‌تواند با بهبود درک شما از خودتان، اعتماد به نفس را افزایش دهد. ورزش منظم، تصویر بدن را بهبود می‌بخشد و اندورفین آزاد می‌کند که باعث بهبود خلق و خو و عزت نفس می‌شود(منبع).

2. خودگویی مثبت و تمرین‌های ذهنی با جایگزینی افکار منفی با افکار تشویق‌کننده، خودگویی مثبت را تمرین کنید، که به ایجاد ذهنیت خودباوری و انگیزه کمک می‌کند. از تأییدات مثبت استفاده کنید و خوددلسوزی را پرورش دهید تا با قضاوت‌های تند در مورد خود مقابله کنید و تاب‌آوری روانشناختی را افزایش دهید. مدیتیشن و ذهن آگاهی می‌توانند به شناخت و پذیرش خود، کاهش خودگویی‌های منفی و بهبود اعتماد به نفس کمک کنند.

3. تعیین و دستیابی به اهداف اهداف کوچک و قابل مدیریت تعیین کنید و دستاوردها را جشن بگیرید تا حلقه‌های بازخورد مثبتی ایجاد کنید که اعتماد به نفس را افزایش می‌دهند. با امتحان کردن فعالیت‌های جدید یا یادگیری مهارت‌های جدید، که ظرفیت شما را برای رشد نشان می‌دهد، خود را به چالش بکشید.

۴. حمایت اجتماعی و کمک به دیگران خود را با افراد حامی که شما را ارتقا می‌دهند و به توانایی‌هایتان ایمان دارند، احاطه کنید. داوطلب شدن و کمک به دیگران می‌تواند حس هدفمندی را در شما ایجاد کند و حس ارزشمندی شما را افزایش دهد.

 

منبع : راه های افزایش اعتماد به نفس در زندگی شخصی و کاری

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

 

وقتی کسی از ما کاری می‌خواهد، اولین غریزه ما تقریباً همیشه این است که «بله» بگوییم. این موضوع هم در مورد زندگی کاری و هم در مورد زندگی شخصی ما صدق می‌کند، حتی در موقعیت‌هایی که باعث ناراحتی ما می‌شود. اگر می‌خواهید در محل کار پیشرفت کنید و سبک زندگی سالم‌تری داشته باشید، یادگیری «نه» گفتن یک مهارت ضروری است(منبع).

چرا مهارت «نه گفتن» یک ضرورت در روابط سالم است؟

مهارت نه گفتن مهم است زیرا تصمیم‌گیری مؤثر، تعیین مرز و اولویت‌بندی را امکان‌پذیر می‌کند که برای موفقیت شخصی و حرفه‌ای ضروری هستند. دلایل کلیدی اهمیت نه گفتن: 

از زمان و انرژی شما محافظت می‌کند: نه گفتن به جلوگیری از تعهد بیش از حد و حواس‌پرتی از آنچه واقعاً مهم است کمک می‌کند و به شما این امکان را می‌دهد که روی اولویت‌ها و اهداف خود تمرکز کنید. بار اضافی بر دوش خود گذاشتن می‌تواند زمان، انرژی و منابع را هدر دهد. 

مرزها را تعریف می‌کند: محدودیت‌های روشنی را با دیگران تعیین می‌کند و از استثمار یا خواسته‌های غیرمنطقی جلوگیری می‌کند. این وضوح به مدیریت انتظارات در روابط و محیط‌های کاری کمک می‌کند. 

اعتماد به نفس و توانمندسازی را افزایش می‌دهد: توانایی نه گفتن به شما کنترل زندگی و تصمیمات خود را می‌دهد، عزت نفس شما را افزایش می‌دهد و استرس ناشی از تعهدات ناخواسته را کاهش می‌دهد.

 از موفقیت پایدار پشتیبانی می‌کند: رهبران و متخصصانی که در نه گفتن مهارت دارند، می‌توانند با پذیرش تنها آنچه با ارزش‌ها و برنامه‌هایشان همسو است، کیفیت و اثربخشی را در کار خود حفظ کنند. 

روابط حرفه‌ای را حفظ می‌کند: ارائه یک نه متفکرانه، احترام و همکاری را حفظ می‌کند، از فرسودگی شغلی جلوگیری می‌کند و بلوغ را در توسعه شغلی تقویت می‌کند(منبع)(منبع).

 فرصت‌هایی برای دیگران ایجاد می‌کند: نه گفتن می‌تواند درهایی را برای دیگران باز کند تا وظایف یا نقش‌ها را بر عهده بگیرند و توزیع سالم کار و رشد را در تیم‌ها یا جوامع ارتقا دهد. 

 نه گفتن یک مهارت حیاتی برای مدیریت عاقلانه تعهدات، محافظت از رفاه خود و دستیابی به موفقیت معنادار در زندگی شغلی و شخصی است(منبع)(منبع)(منبع).

 

منبع : مهارت نه گفتن: چرا و چگونه این مهارت را تقویت کنیم 

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

ترس از شکست، که با نام آتیکیفوبیا نیز شناخته می‌شود، پدیده‌ای پیچیده است که ریشه در ترکیبی از عوامل روانشناختی، محیطی و گاهی بیولوژیکی دارد. ریشه‌های آن اغلب چندوجهی است و تجربه آن می‌تواند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشد.

ریشه‌های روانشناختی ترس از نرسیدن به موفقیت

  • کمال‌گرایی: افرادی که تمایلات کمال‌گرایانه دارند، استانداردهای غیرواقع‌بینانه و بالایی برای خود تعیین می‌کنند. فشار برای رسیدن به کمال می‌تواند هرگونه احتمال شکست را فاجعه‌بار جلوه دهد و منجر به اجتناب یا اضطراب در مواجهه با وظایف چالش‌برانگیز شود.
  • تجربیات منفی گذشته: تجربه شکست‌های قابل توجه، انتقاد یا شرمساری عمومی در گذشته - به ویژه در سال‌های شکل‌گیری شخصیت - می‌تواند ارتباط پایداری بین شکست و درد عاطفی ایجاد کند. این خاطرات می‌تواند افراد را در آینده ریسک‌گریزتر کند.
  • انتظارات بالا و فشار خارجی: بزرگ شدن در محیط‌هایی که موفقیت بیش از حد مورد تأکید قرار می‌گیرد - چه از طرف والدین، معلمان یا جامعه - می‌تواند ترس مداوم از عدم موفقیت را القا کند. این امر به ویژه زمانی صادق است که شکست به جای حمایت با انتقاد مواجه شود.
  • عزت نفس پایین و تصویر منفی از خود: افرادی که به توانایی‌های خود شک دارند یا تصویر ضعیفی از خود دارند، بیشتر احتمال دارد از شکست بترسند، زیرا ممکن است شکست‌ها را به عنوان تأییدی بر بی‌کفایتی خود تفسیر کنند.
  • ترس از شرم یا خجالت: برای بسیاری، ترس کمتر مربوط به خود شکست و بیشتر مربوط به احتمال شرم، خجالت یا قضاوت دیگران است. این بُعد اجتماعی می‌تواند یک عامل بازدارنده قدرتمند برای ریسک‌پذیری باشد.
  • رویدادهای آسیب‌زا یا استرس‌زای زندگی: تجربیاتی مانند سوءاستفاده، بی‌توجهی یا فقدان‌های قابل توجه می‌تواند اضطراب را افزایش دهد و در ایجاد فوبیا، از جمله ترس از شکست، نقش داشته باشد.
  • عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی: شواهدی وجود دارد که اختلالات اضطرابی، از جمله فوبیاهای خاص مانند آتیکی‌فوبیا، می‌توانند در خانواده‌ها ارثی باشند، که نشان دهنده استعداد ژنتیکی برای برخی افراد است.
  • یادگیری مشاهده‌ای: مشاهده واکنش منفی والدین یا الگوهای رفتاری به شکست، یا بزرگ شدن در محیطی که اشتباهات تحمل نمی‌شوند، می‌تواند به کودکان بیاموزد که خودشان از شکست بترسند.
  • تحریف‌های شناختی: نحوه تعریف "شکست" توسط یک فرد نقش مهمی ایفا می‌کند. کسانی که تعاریف سفت و سخت یا افراطی دارند، ممکن است هرگونه نقصی را غیرقابل قبول بدانند و احتمال اجتناب ناشی از ترس را افزایش دهند(منبع)(منبع)(منبع).

 

شناخت رایج‌ترین شکل‌های فوبیای شکست:

ترس اجتماعی از شکست: نگرانی در مورد قضاوت یا انتقاد دیگران در موقعیت‌های اجتماعی یا عملکردی.

ترس شناختی از شکست: اضطراب در مورد باهوش یا توانمند نبودن به اندازه کافی، که اغلب به صورت اضطراب امتحان یا عملکرد بروز می‌کند.

ترس حرکتی/عملکردی از شکست: ترس از شکست در وظایف یا فعالیت‌های فیزیکی، مانند ورزش یا اجراهای عمومی

ترس از شکست به ندرت توسط یک عامل واحد ایجاد می‌شود. در عوض، معمولاً از طریق ترکیبی از تجربیات شخصی، رفتارهای آموخته شده، تأثیرات اجتماعی و گاهی اوقات زمینه‌های بیولوژیکی ایجاد می‌شود. درک این علل اولین قدم برای پرداختن و غلبه بر ترس است(منبع)(منبع)(منبع).

نشانه‌هایی که نشان می‌دهد از شکست می‌ترسید!

علائم ترس از شکست (آتیکیفوبیا) شامل ترکیبی از علائم عاطفی، رفتاری و جسمی است:

اضطراب، نگرانی یا وحشت در مورد شکست یا قضاوت منفی دیگران اجتناب یا تعلل در انجام کارهایی که ممکن است منجر به شکست شوند خودگویی منفی، دست کم گرفتن توانایی‌ها یا گفتن به دیگران که انتظار شکست دارید تا انتظارات خود را کاهش دهید

مشکل در پذیرش انتقاد یا کمک سازنده احساس غم، افسردگی، تحریک‌پذیری یا خشم مرتبط با ترس از شکست علائم جسمی مانند ضربان قلب سریع، تعریق، سرگیجه، حالت تهوع، لرزش و تنگی نفس ترس از انجام حتی وظایف ساده در محل کار، مدرسه یا خانه(منبع).

مشکل در حفظ روابط یا حفظ انگیزه به دلیل ترس از ناامید کردن دیگران. علائم جسمی لحظه آخری مانند سردرد یا حواس‌پرتی که مانع از آماده‌سازی می‌شوند نگرانی مداوم در مورد اینکه چگونه شکست ممکن است بر ارزش خود، اعتبار یا فرصت‌های آینده شما تأثیر بگذارد(منبع)(منبع).

این علائم در صورت شدت می‌توانند به طور قابل توجهی بر عملکرد شخصی، حرفه‌ای و اجتماعی تأثیر بگذارند(منبع)(منبع)(منبع).

 

برای مطالب بیشتر :

منبع : راه های مقابله با ترس از شکست و حرکت به سمت موفقیت

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

اختلال اضطراب جدایی در نوزادان باعث اضطراب بیش از حد مربوط به جدایی یک کودک از خانه و یا از کسانی (در نوجوانان و بزرگسالان) است که به فرد به آن ها وابسته است. اضطراب جدایی یکی از مراحل طبیعی رشد نوزادان و کودکان خردسال است. سن اضطراب جدایی در نوزادان در حدود ۶ تا ۸ ماهگی آغاز شده و در ۱۸ تا ۲۴ ماهگی به اوج خود می‌رسد.

این اضطراب فراتر از میزانی است که برای رشد فرد انتظار می رود. ترس، اضطراب و یا اجتناب ماندگار است، و حداقل به مدت ۴ هفته در کودکان و نوجوانان و به طور معمول ۶ ماه یا بیشتر در بزرگسالان به طول می انجامد.

 

اضطراب جدایی در نوزادان

اختلال اضطراب جدایی هنگامی که نوزاد از خانه و یا افراد وابسته اصلی جدا می شوند، ممکن است رخ دهد. بسته به سن کودک، ممکن است ترس از حیوانات، هیولا، تاریکی، دزد، سارق، آدم ربایان، حوادث رانندگی، سفر هواپیما، و شرایط دیگری را داشته باشند که به عنوان خطری برای یکپارچگی خانواده و یا خود افراد تلقی می شوند. در ادامه دلایل اضطراب جدایی نوزادان آمده است:

  1. تکامل شناختی و درک پایداری شیء. نوزادان در ماه‌های اول زندگی درک درستی از “پایداری شیء” ندارند، به این معنی که وقتی چیزی از دید آن‌ها خارج شود، تصور می‌کنند که دیگر وجود ندارد.
  2. وابستگی عاطفی به مراقب اصلی . نوزادان برای تأمین نیازهای اولیه خود، مانند غذا، امنیت و محبت، به مراقب اصلی وابسته هستند.
  3. تجارب منفی جدایی. اگر کودک تجربه‌های ناگهانی و ناخوشایندی از جدایی داشته باشد (مثلاً بستری شدن در بیمارستان، تغییر مراقب، یا شروع مهدکودک)، ممکن است اضطراب جدایی در او تشدید شود.
  4. تأثیر عوامل محیطی. تغییرات بزرگ در محیط، مانند نقل مکان به خانه جدید، ورود خواهر یا برادر جدید، یا تغییر در برنامه‌های روزانه، می‌تواند اضطراب جدایی را افزایش دهد.

اگر کودک شما با اضطراب جدایی دست‌وپنجه نرم می‌کند، نگران نباشید! بهترین روانشناسان کودک و نوجوان آماده‌اند تا به شما کمک کنند. برای دریافت مشاوره حضوری، آنلاین یا تلفنی با ما در ارتباط باشید:

۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲ | ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵

با راهکارهای تخصصی، آرامش را به کودک دلبندتان هدیه دهید!

اضطراب جدایی نوزاد در خواب

وقتی کودکان خردسال در شب تنها هستند، ممکن است تجارب ادراکی غیرمعمولی را گزارش دهند (مانند کودکانی که می گویند تصور می کنند افرادی که به اتاقشان ‌نگاه می کند، موجودات ترسناک به آن ها نزدیک می شوند یا حس می کنند چشم هایی به آن ها خیره شده اند). نوزادانی که دچار اضطراب جدایی هستند، هنگام خوابیدن یا بیدار شدن در شب، به شدت به حضور والدین وابسته می‌شوند و ممکن است با گریه، بی‌قراری یا مقاومت در برابر خواب واکنش نشان دهند. علائم اضطراب جدایی نوزاد در خواب شامل موارد زیر است:

  • مقاومت در برابر خوابیدن و گریه هنگام جدایی از والدین
  • چسبیدن به والدین هنگام آماده شدن برای خواب
  • بیداری‌های مکرر در شب و ناتوانی در بازگشت به خواب بدون حضور والدین
  • گریه یا بی‌قراری هنگام بردن کودک به تخت‌خواب
  • ترس از خوابیدن در اتاق جداگانه

 

برای مطالب بیشتر :

منبع : اضطراب جدایی در نوزادان

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

 

سندرم تورت (Tourette Syndrome) اختلالی است که شامل حرکات تکراری یا صداهای ناخواسته (تیک) است که به راحتی قابل کنترل نیست. به عنوان مثال، ممکن است مکرراً چشمان خود را پلک بزنید، شانه های خود را بالا بیاورید یا صداهای غیرمعمول یا کلمات توهین آمیز را به زبان بیاورید(منبع).

سندرم تورت چیست؟

سندرم تورت یک اختلال عصبی-رشدی است که با حرکات و صداهای تکراری و غیرارادی به نام تیک مشخص می‌شود. این تیک‌ها به سادگی قابل کنترل نیستند و ممکن است شامل پلک زدن مکرر، بالا انداختن شانه‌ها یا بیان کلمات و صداهای غیرمعمول باشند.

📊 آمار مهم: از هر 160 کودک، 1 نفر به سندرم تورت مبتلا می‌شود.

انواع اختلالات تیک

سندرم تورت یکی از انواع اختلالات تیک است که شامل موارد زیر می‌شود:

  • سندرم تورت (TS): ترکیبی از تیک‌های حرکتی و صوتی
  • اختلال تیک حرکتی یا صوتی پایدار: تیک‌های مزمن
  • اختلال تیک موقت: تیک‌های گذرا

علائم و نشانه‌های سندرم تورت

تیک‌های حرکتی شایع:

  • پلک زدن مکرر
  • چرخاندن چشم‌ها
  • شانه بالا انداختن
  • تکان دادن سر
  • پریدن یا چرخیدن

تیک‌های صوتی شایع:

  • صاف کردن گلو
  • سرفه کردن
  • تقلید صداهای حیوانات
  • تکرار کلمات یا عبارات
  • فحش دادن (در موارد نادر)

💡 نکته مهم: تنها 10% از مبتلایان به سندرم تورت دچار تیک‌های زننده یا فحش دادن می‌شوند.

علل و عوامل ایجاد سندرم تورت

اگرچه علت دقیق سندرم تورت ناشناخته است، اما تحقیقات نشان می‌دهد عوامل زیر ممکن است نقش داشته باشند:

  • عوامل ژنتیکی: احتمال ارثی بودن اختلال
  • اختلال در انتقال دهنده‌های عصبی: مانند دوپامین و سروتونین
  • ناهنجاری‌های مغزی: در نواحی عقده‌های قاعده‌ای و لوب فرونتال
  • عوامل محیطی: مانند عفونت‌های خاص در دوران کودکی

روش‌های درمان سندرم تورت

1. دارو درمانی (تحت نظر پزشک):

  • داروهای مسدودکننده دوپامین
  • تزریق بوتاکس برای تیک‌های خاص
  • داروهای ضد افسردگی
  • داروهای کنترل کننده ADHD

2. روش‌های غیردارویی:

نکات کلیدی برای خانواده‌ها

  • آموزش درباره بیماری اولین قدم مهم است
  • ایجاد محیطی حمایتی و بدون استرس
  • پرهیز از سرزنش یا تنبیه برای تیک‌ها
  • تشویق نقاط قوت و استعدادهای کودک
  • همکاری با تیم درمانی متخصص

منابع: انجمن روانپزشکی آمریکا، مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها (CDC)، تحقیقات اخیر در زمینه نورولوژی

 

برای مطالب بیشتر :

منبع : درمان بدون دارو سندرم تورت : اختلال تیک‌های عصبی

  • kiimiya asadi
  • ۰
  • ۰

 

آیا شما هم از وابستگی بیش‌ازحد رنج می‌برید؟
آیا همیشه نگرانید که اگر اوضاع طبق برنامه پیش نرود، نمی‌توانید از پس آن بربیایید؟ یا قبل از هر تصمیم‌گیری، مدام از دیگران راهنمایی می‌خواهید؟ اگر پاسخ شما مثبت است، ممکن است طرحواره وابستگی داشته باشید.

در این مقاله، به بررسی کامل این طرحواره، نشانه‌ها، علل ایجاد و راه‌های درمان آن می‌پردازیم.

طرحواره وابستگی چیست؟

طرحواره وابستگی (وابستگی/بی‌کفایتی) یکی از طرحواره‌های ناسازگار اولیه در روانشناسی است که باعث می‌شود فرد احساس کند بدون کمک دیگران نمی‌تواند مسئولیت‌های روزمره یا تصمیم‌های مهم زندگی را مدیریت کند.

ویژگی‌های اصلی طرحواره وابستگی:

  • باور عمیق به ناتوانی: فرد خود را درمانده و ناکافی می‌بیند و به توانایی‌هایش اعتماد ندارد.
  • نیاز مداوم به تأیید دیگران: همیشه به دنبال راهنمایی، حمایت و اطمینان‌خاطر از اطرافیان است.
  • ترس از استقلال: انجام کارها به‌تنهایی باعث اضطراب می‌شود و فرد از مسئولیت‌پذیری اجتناب می‌کند.
  • تأثیر منفی بر روابط: وابستگی بیش‌ازحد می‌تواند باعث تنش در روابط عاطفی، خانوادگی و شغلی شود.

نشانه‌های طرحواره وابستگی

🔹 علائم عاطفی و شناختی:

  • احساس بی‌کفایتی در انجام کارهای ساده
  • ترس شدید از شکست و تحقیر
  • اعتمادنداشتن به قضاوت شخصی
  • اضطراب هنگام مواجهه با تصمیم‌گیری‌های مستقل
  • عزت‌نفس پایین و کوچک‌شمردن موفقیت‌ها

🔹 علائم رفتاری:

  • پرسیدن نظر دیگران حتی برای تصمیم‌های کوچک
  • اهمال‌کاری و فرار از مسئولیت‌ها
  • رفتارهای کودکانه برای جلب حمایت
  • وابستگی عاطفی شدید در روابط
  • اجتناب از موقعیت‌هایی که نیاز به استقلال دارد

علل ایجاد طرحواره وابستگی

این طرحواره معمولاً در دوران کودکی شکل می‌گیرد و ریشه در موارد زیر دارد:

۱. والدین بیش‌ازحد محافظه‌کار

  • انجام تمام کارهای کودک به جای او
  • عدم تشویق به استقلال و تصمیم‌گیری
  • حمایت افراطی و جلوگیری از تجربه‌کردن شکست

۲. والدین سهل‌گیر یا غافل

  • عدم آموزش مهارت‌های زندگی
  • واگذاری مسئولیت‌های سنگین به کودک بدون حمایت

۳. انتقاد و تحقیر مداوم

  • تضعیف اعتمادبه‌نفس کودک با سرزنش‌های مکرر
  • بی‌اعتبارکردن احساسات و تصمیمات کودک

۴. تجربیات آسیب‌زا

  • بیماری یا شرایط خاصی که کودک را وابسته به دیگران کرده است.
  • شکست‌های پی‌درپی بدون دریافت حمایت عاطفی

راه‌های درمان طرحواره وابستگی

۱. تقویت استقلال تدریجی

  • کارهای کوچک را به‌تنهایی انجام دهید.
  • موفقیت‌های خود را ثبت و جشن بگیرید.

۲. به چالش کشیدن افکار منفی

  • باور "من نمی‌توانم به تنهایی از پس این کار بربیایم" را زیر سؤال ببرید.
  • جملات مثبت مانند "من توانمند هستم" را جایگزین کنید.

۳. تمرین تصمیم‌گیری

  • از انتخاب‌های ساده شروع کنید (مثلاً انتخاب غذا یا پوشش).
  • عواقب تصمیمات را تحلیل کنید تا اعتمادبه‌نفس بیشتری پیدا کنید.

۴. تعیین مرزهای سالم در روابط

  • نه گفتن را تمرین کنید.
  • از روابطی که وابستگی را تشدید می‌کنند، فاصله بگیرید.

۵. استفاده از تکنیک‌های درمانی

  • طرحواره درمانی: برای شناسایی و تغییر الگوهای ذهنی
  • شناخت‌درمانی (CBT): برای اصلاح افکار ناسالم
  • تصویرسازی ذهنی: تجسم موفقیت در شرایط مستقل

۶. حمایت حرفه‌ای

  • مشورت با روانشناس برای درمان ریشه‌ای طرحواره

جمع‌بندی: چطور از تله وابستگی رها شویم؟

طرحواره وابستگی یک الگوی فکری ناسالم است که می‌تواند کیفیت زندگی و روابط را تحت تأثیر قرار دهد. اما خبر خوب این است که با آگاهی، تمرین و کمک تخصصی می‌توان آن را تغییر داد.

💡 قدم اول: خودتان را باور کنید.
💡 قدم دوم: مسئولیت‌پذیری را تمرین کنید.
💡 قدم سوم: در صورت نیاز از متخصص کمک بگیرید.

آیا شما هم تجربه‌ای از وابستگی بیش‌ازحد دارید؟ چگونه با آن کنار آمده‌اید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

مطالعه بیشتر + منابع

آیا اغلب نگران این هستید که اگر همه چیز اشتباه پیش برود، نمی توانید با آن کنار بیایید؟ شاید قبل از تصمیم گیری شخصی مکرراً از دیگران راهنمایی بخواهید؟اگر چنین است، ممکن است طرحواره وابستگی داشته باشید(منبع).

 

برای مطالب بیشتر:

منبع : طرحواره وابستگی چیست؟ نشانه‌ها، علل و راه‌های درمان

  • kiimiya asadi